هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


دیر میشود...

دارد زمان آمدنت دیر می شود
دارد جوان سینه زنت پیر می شود


وقتی به نامه عملم خیره می شوی
اشک از دو دیده ی تو سرازیر می شود


کی این دل رمیده ی من هم زُهیروار
در دام چشم های تو تسخیر می شود؟


این کشتی شکسته ی طوفان معصیت
با ذوق دست توست که تعمیر می شود


حس می کنم که پای دلم لحظه ی گناه
با حلقه های زلف تو درگیر می شود


در قطره های اشک قنوت شب شما
عکس ضریح گمشده تکثیر می شود


تقصیر گریه های غریبانه ی شماست
دنیا غروب جمعه چه دلگیر می شود


شاعر: وحید قاسمی


واقعادلگیره
شعربسیارعالی بود
بیت اولش یه روضه ی کامله...
ممنون از حضورتون

وقتی به نامه عملم خیره می شوی
اشک از دو دیده ی تو سرازیر می شود


از تن برون رود وباز نیاید به این بدن

آن دم که مهدی زهرا ز من دلگیر میشود

این رو خودتون اضافه کردید؟؟
توش نبودا؟؟
به هر حال خیلی زیباست
ممنونم از حضور و نظرتون
چسبید در این شب جمعه
ممنون ازتون
خدا رو شکر
تشکر از حضورتون

جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی

دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی

چون جان و دلم خون شد در درد فراق تو

بر بوی وصال تو دل بر سر جان تا کی

نامد گه آن آخر کز پرده برون آیی

آن روی بدان خوبی در پرده نهان تا کی

در آرزوی رویت ای آرزوی جانم

دل نوحه کنان تا چند، جان نعره‌زنان تا کی

*عطار

خیلی زیباست اما تلخه...
ممنون از حضور و نظر زیباتون
احسنت 
تشکر
ممنون از حضورتون
بسیار زیبا
مثل همیشه
موفق باشید
ممنونم
شما هم مثل همیشه لطف دارید
ممنون از حضورتون
نیا نیا گل نرگس به آسمان سوگند
قسم به نام و نهادت دلی برای تو نیست

نیا نیا گل نرگس به جان تشنه عشق
دعا دعای ظهور است ولی برای تو نیست....
خیلی تلخه این شعر خیلی...
ممنون از حضورتون
باسلام وعرض ادب،
.
شعرقشنگی بود،
.
اللهـمّ عجّـل لولیّـک الفـرج . .
سلام
ممنونم
امین
تشکر از حضورتون
....
ما را سکوت به، ز جواب های پوشالی
هعی...
بله
ممنون از حضورتون
خیلی عااالی بود
و بسیاااار غم انگیز
ممنونم
بیت اولش یه روضه ی کامله...
ممنون از حضورتون
جمعه ۲۶ شهریور ۹۵ , ۰۲:۴۱ سیّد محمّد جعاوله
شعر زیبایی بود
به دلم نشست
متشکرم.
ممنونم
خدا رو شکر
تشکر از حضورتون
روضه باز...
روضه میشه وگرنه هدف روضه خوندن نیست...
ممنون از حضورتون
جمعه ۲۶ شهریور ۹۵ , ۱۱:۳۸ منتظر اتفاقات خوب
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی..
چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی.
ممنون از حضورتون
سلام برشما

عکس نوشته هاتون واقعا جذابه

معلومه خیلی باسلیقه اید

متشکرم

موفق و دانا باشید
سلام
ممنونم
لطف دارید
چشم هاتون زیبا میبینه
ممنون از حضورتون
اللهم عجل لولیک الفرج...
امین
ممنون از حضورتون
بسیار زیبا

بیت اولش که خیلی معروفم هست.
ممنون
روضه ی کاملیه بیت اول...
ممنون از حضورتون
بح بح زیبا بود
خدا رو شکر
ممنون از حضورتون
سلام آقا جان
...
ممنون از حضورتون
بسیار زیبا بود....خداخیرتون بده
لطف دارید
ممنونم
تشکر از حضورتون
بسیار عالی و زیبا و کوبنده بود
ممنونم لطف دارید.
تشکر از حضورتون
اللهم عجل لولیک الفرج...
امین
تشکر از حضورت عزیزم
سلام

خدا قوت

یه سوال:چه جوری قالب وبلاگتون رو عوض کردید ؟من هر کاری کردم برای کسی میخواستم قالبش رو تغییر بدم نشد.کجای قالب آدرس عکس رو گذاشتید؟؟
سلام
ممنونم
براتون اموزشش رو فرستادم امیدوارم مفید باشه.
تشکر از حضورتون
شنبه ۲۷ شهریور ۹۵ , ۱۶:۰۱ امیری حسین و نعم الامیر
دارد زمان امدنت دیر میشود...
دارد جوان سینه زنت پیر میشود...

دلم گرفته شدید...از تک تکشون.....ینی 6 سال دیوونگی،در به دری،روضه رفتن،هیئت رفتن همش کشک؟
6 سال منتظر یه برات کربلام.....هیکی نمیخوام فقط کربلا میخوام ولی....حیف....
الهم الرزقنا کربلا
نه چرا کشک؟ دل باید کربلایی باشه کربلای خالی رفتن که اثری نداره.
 کربلا ارزوی خیلی هاست من از شما سنم بیشتره ولی نرفتم خیلی ها هستن یه عمره منتظرن ولی هنوز نرفتن.
ان شاا... میشه...اربعین؛ پیاده ، کربلا...ان شاا... قسمت همه میشه.
التماس دعا
تشکر از حضورتون
چه زیبابود
تشکر
ممنون از حضورت
شعر بسیار زیبایییییی بود....    احسنت و ممنون...


خداقوت..
تشکر
ممنون از حضورتون
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan