هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


سرنوشت

به عکس بچگی هام نگاه میکنم ؛ اشک میریزم و دائم از خودم میپرسم چرا؟؟ چی شد که اون اتفاق افتاد؟

قصه از اونجایی شروع شد که  بچگی هام خیلی زیبا بودم ؛ موهای طلایی , چشمای آبی , صورتی سفید :

البته اگه بهم فرصت میدادن اما... اما امان از حسادت، سرنوشت و ... بی مسئولیتی!
و همه ی اینها دست به دست هم داد که اون اتفاق وحشتناک افتاد...من عوض شدم!
بله ! من بخاطر بی مسئولیتی یک پرستار عوض شدم و از اون روز تمام زندگی من تغییر کرد.
و حالا البوم کودکی من پر شده از دختری که من نیستم :

کاش فقط یکبار اون پرستار رو میدیدم تا ازش میپرسیدم چرا؟ تو چشمهاش خیره میشدم و میگفتم: "هرگز نمی بخشمت و تو رو به وجدانت میسپارم!"
پ ن : هرگونه فحش دادن پیگرد الهی دارد :)))
 
پنجشنبه ۶ آبان ۹۵ , ۱۸:۳۷ باب اسنفنجی بلاگفانی
منم به نوبه خودم این جابه جایی رو محکوم میکنم.
تشکر :)
میگم چطوره کمپین تشکیل بدیم ؟:))
ممنون از حضورتون
من با کمپین مخالفم.
شما پیداش کردین ندا بدین جنازه تحویلش میدیم بهتون.
نه من با اینقدر خشونت مخالفم.
زندگی من رو که خراب کرد ولی حداقل با کمپین بقیه مطلع میشن و بیشتر مراقبت میکنن:)
تشکر از حضورتون
یک رفیقی داشتیم اسمش مهدی بود میگفت یک روز از خواب بیدار شدم و  خیره شدم به آینه و دیدم مهدی نیستم! دیدم که فواد شدم! از اون روز به ما میگفت فواد صدام بزنید. 
حالا همین داستان شماست گویا. 

اخی یعنی اونم عوض کرده بودن؟ 
مثل این که کار از کمپین گذشته باید به اطلاعات خبر بدیم ماجرا رو پیگیری کنن ؛ اصلا شاید کار داعش بوده؟:)
ممنون از حضورتون
اصن معلومه تقصیر آمریکاس :-P
اخی نکنه بخوان ترورم کنن؟ 
مرگ بر امریکا ؛ مرگ بر استعمار :))
ممنون از حضورت
:||||
:)
ممنون از حضورتون
عکس دومی چشاش چقدر خوشگله😃
لطف دارید چشماتون قشنگ میبینه :))
ممنون از حضورتون
 هر دو عکس بسیار زیبا هستند :)
ولی من هنوز متحیرم آیا هر دو عکس یک نفر هستند ؟ یا فقط پستی برای مزاح بوده ؟؟
لطف دارید :)
اگه اولی رو با زغال هم سیاه کنیم مثل دومی نمیشه :))
فقط برای شوخی بود :))
ممنون از حضورتون
فحش دادن گاهی اوقات جایز هستش! :))
پیگرد الهی داره گفته باشم :))اصلا هدف من شادی خلق الله بود :)))
ممنون از حضورتون
پنجشنبه ۶ آبان ۹۵ , ۲۰:۵۸ امیری حسین و نعم الامیر
خاهر کار از فوش گذشته الان باید بزنیمت
خخخخخ شما دلتون میاد به دختر به این ماهی فحش بدید ؟ چه برسه به این که بزنید دیگه :)))
هدف من شادی خلق الله بودا :)))
ممنون از حضورتون
پنجشنبه ۶ آبان ۹۵ , ۲۱:۱۴ مکاترونیک خودرو
من دستم به این پرستااااااااااره برسه،میدونم چیکارش کنم...
هعی هعی ... دست رو دلم نزارید که خونه ؛ واقعا بعضی ها وجدان ندارن :)))
ممنون از حضورتون
پنجشنبه ۶ آبان ۹۵ , ۲۱:۵۷ محمد حسین امینی
همه چیو میندازین گردن آمریکا

خوبه چه روحیه سلحشورانه ای:)


ما نمیندازیم خودش گردن امریکاست:)
ممنونم:)
تشکر از حضورتون

خواجه مگو که من منم من نه منم نه من منم

گر تو تویی و من منم من نه منم نه من منم

مولوی » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶۰

Search Results مولوی » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶۰
فهمیدنش خدایی خیلی سخته ولی شعرش یادمه تیتراژ سریال من نه منم بود:)
ممنون از حضور و نظر زیباتون

گویا این پرستار بی مسئولیت توی زندگی همه ماها هست
که یه جایی ما رو عوض میکنه
راه زندگی ما رو هم عوض میکنه

یاد دختر داییم افتادم. بچگیاش زشت بود، میگفت منو تو بیمارستان عوض کردن وگرنه من این شکلی نبودم!! خخخخ
ای بابا مسئله عرفانی شد:)))
خخخخخ بیچاره شاید راست میگه خب.مثلا منم عوض کردن ؛ شاید اونم عوض کرده باشن من میگم یه پیگیری بکنید:))
ممنون از حضورتون
خیلی خوب بود ، آفرین 
داشتم فکر میکردم خدا چی شده ، چطور شده یعنی خخخخ
خواهش میکنم لطف دارید :))
خخخخ اتفاقی از این بزرگتر که عوضم کردن؟خخخخ 
ممنون از حضورتون
اولش ترسیدم واقعا اتفاق وحشتناکی افتاده باشه....
از دست شما...
خخخخ اتفاقی وحشتناک تر از این که عوضم کردن؟ خخخ
:)
ممنون از حضورتون
جمعه ۷ آبان ۹۵ , ۱۶:۵۱ علی محمدرضایی
من دقیق نفهمیدم الان دقیقا چیشد
هیچی چیز خاصی نیست :)
ممنون از حضورتون
بعضی ها خیلی نامردن...یکی از دوستام میگفت که پدر و مادر من فرانسوی هستند ولی نمیدونم توی زایشگاه عوضم کردن...وگرنه قرار بود موهام مثل اونا بشه ولی فرفری شده... خدا میدونی که جای من بچه اونا شده خخخخخخخ
مثل این که این مسئله خیلی گسترش پیدا کرده ؛ مسئولین باید پاسخگو باشن :)))))
فکر میکردم فقط خودم عوض شدم نگو تمام ملت جا به جا شده ان و ما خبر نداریم :)))
ممنون از حضورتون
شنبه ۸ آبان ۹۵ , ۲۱:۲۴ ♥سرباز شیعه♥
سلام

شرمندم
ببخشید ...
الان درست شد

در ضمن پستتون رو هم خوندم

خیلی مانا بود
سلام 
خواهش میکنم دشمنتون شرمنده.
لطف کردید 
ممنونم
تشکر از حضورتون
شنبه ۸ آبان ۹۵ , ۲۲:۰۰ ♥سرباز شیعه♥
لینک دانلود درست شد

biyamooz.blog.ir
تشکر :)
چیشد؟*_*
یعنی نفهمیدی؟ تو بیمارستان منو عوض کردن :( 
یعنی الان نمی دونم من با چشمای ابی و موهای زرد کجام :))
تشکر از حضورت
بیا بریم با هم اون پرستار آمریکایی رو ترور کنیم :/
فکر خوبیه فقط مشکل اینجاست که من نمیدونم کیه و کجاست ؟:)))
ممنون از حضورت
دست پرستاره درد نکنه اگر عوضتون نمی کرد شما الان برا خودتون کسی بودین و به ما سر نمی زدین

هرگونه فحش هم پیگرد الهی دارد
یعنی الان برای خودم کسی نیستم؟دستتون درد نکنه دیگه توهین از این صریح تر؟:)) رسما شستید رفتید گذاشتید کنار ما رو :))
نه من فحش نمیدم:))
ممنون از حضورتون
خیلی خوب بود :)))
فرشته مارو نبرن ندزدن یه وقت
:)
نه بابا ولی شما هم مراقب باش کار از محکم کاری عیب نمی کنه:))
ممنون از حضورت
خخ داشتم باور میکردمااا
کار خوبی میکردی:)))
ممنون از حضورت
سلام بیا تا حرف نو بشنوی و برای همیشه دنبالم کنی!!

فحش
:)
:(
ممنون از حضورتون
:))
:)
ممنون از حضورتون
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan