هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


بخدا من خرما نمیخوام:((

الان وضعیت هوای ما در حدیست که اگر یک مرغ ۲ کیلویی را در هوای آزاد بگذارید و نیم ساعت بعد به سراغش بروید هم نیم پز شده است و هم وزنش به ۱ کیلو رسیده است.
شرجی وحشتناک، هوا داغ ؛ فکر کنم همه ی اینها تمرینات قبل از جهنم جهت آمادگی های لازم باشد ، شاید هم یکی از فرشته ها فراموش کرده است در جهنم را ببندند، به هر حال هر چه که هست مثل کوره ی آجرپزی داغ است.
به جان خودم اگر در آخرت عذاب ما و اردبیل ،تبریز و حتی یاسوج یکی باشد من به کل سیستم الهی اعتراض میکنم.
+ این روزها دعاهای من این شکلیست: خدایا پختییییییم خو! خواهشا شعله اش رو کم کن، یه کولر هم بزن برامون بخدا قول میدیم در حق بنده هات جبران کنیم:(
+ +دیروز گفتم خیییلی گرمه گفت خرما پزونه دیگه، گفتم آقا ما اگه خرما نخوایم و هلو بخوایم باید کی رو ببینیم اخه؟؟
شرح تصویری هوای بوشهر :|
سه شنبه ۲۰ تیر ۹۶ , ۱۰:۱۶ دچـــــ ـــــار
اتفاقا منم دیروز با خدای خودم گفتم : خدایا هر چی میوه و خرما و اینا بود فک کنم دیگه رسیده باشه با این گرما :) نه ؟ :))
اره بابا منم دیگه مثل خرما سیاه شدم:((
ممنون از حضورتون
:))
چی بگم والله ! دیگه خرمای خالته بخوری پاته نخوری پاته ....   :دی
هعی روزگار... خرمای زوری ها:))
ممنون از حضورتون
چند روز پیش به یکی دیگه از هم استانیاتون گفتم من دلم میخواد همدردی کنما ولی اینجا اینقدر خوبه هوا که حد نداره. مثلا همین الان یک باد خنک ملایمی میاد. شبا هم درجه هوا میرسه به 15 توی روز هم نهایتش 30درجه است. خلاصه ما همدردی داریم میکنیم.

همین.

الان دارید کلاس میزارید؟؟:)) دلمان خواست :(
خوش به حالتون من اینجا تا در حیاط برم و بیام ۱ لیتر عرق میکنم.نفس کشیدن تو هوای شرجی خیییلی سخته، آدم میمیره و زنده میشه.
سمیرم هم به لیست شهرهایی که ممکنه اعتراض کنم اون دنیا اضافه شد:))
ممنون از حضورتون
خب من الان موضوعات مهمتری دارم با خدا مطرح کنم. اولی و مهمترینش ماجرای همسر دوم، بعدشم تمومی امتحاناته. می فهمم چی می فرمای، دیگه جنوبسا گرماش.
واقعا هم چه موضوع مهمی!! همون خانم معلم عربی رو بگیرید از بار دعاهاتون کم میشه:))
امتحانات هم تموم میشه ان شاا... به زودی، بعدا دلتون براش تنگ میشه(یه عمر اینا رو به خودم گفتن) :))
جنوب هست و آتیش و تش باد و شرجی؛ من‌نمیدونم آب و اجداد من تو بوشهر چی دیدن اخه که موندگار شدن تو این هوا:)))
ممنون از حضورتون
خانم معلم از لیست خارج شد؛ منظورم دعا بعد از خروج از لیسته. یه تجویز برا این موقعیت بدین که بار کم شه.
خدا رحمت کنه اجداد شما رو! الخیر فی ما وقع دیگه.
اخی حیف شد مناسب ترین کیس ممکن رو از دست دادید:))
تنها تجویز من اینه که بی خیال زن دوم بشید کلا؛ والا ملت تو یکیش هم موندن شما دستی دستی دنبال بدبخت کردن خودتونید(دور از جونتون البته) :))
خدا رحمتشون کنه ولی من اون دنیا ببینمشون یه حرفهای نگفته ای باهاشون دارم:)))

وجدانی آپشن هایی که هوای ایران داره جهنم هم نداره
گرما
گرد و خاک
گازهای سمی
و...
آره والا، به نظرم اینا از بار گناهانمون کم میکنه:)))
ممنون از حضورتون
خخخ خدا صبرتون بده واقعا
ممنون:((
تشکر از حضورت
تهران که اینجوری باشه ...بوشهر معلومه خیلی گرمه :) 
خیلی عذاب اورررررره گرمای به این شدت 
خیییلی:((
ممنون از حضورتون
آجرک الله فی مصیبته ... ان شاءالله ذخیرهءآخرت ...     *_*
ان شاا... حداقل ذخیره ی آخرت بشه ، ذخیره ی دنیا که نشد.
ممنون از حضورتون
سه شنبه ۲۰ تیر ۹۶ , ۱۵:۳۵ سیّد محمّد جعاوله
کولر سوخت
:((
واقعا متاسفم، تو این هوا خیلی درد بدیه.
کولر خدا هم احتمالا خرابه باد گرم میده بیرون:((
ممنون از حضورتون
ما که قزوینیم دائم کولر روشنه(البته رو متوسط)
شماها چی می کشید...تازه اخبار اعلام کرد قزوین از پر مصرف ترین استان ها در این هفته بود در مصرف برق.
نمیدونم چند درجه است فقط می دونم داریم توی خونه هم هر چند ثانیه یکبار با وجود کولر آبی عرق می ریزیم!
والا ما هم کولرها دیگه نمیکشن، زیر کولریم ولی بازم عرق میکنیم، تو حیاط بری و برگردی ۱ لیتر عرق ریختی...تازه چند روز پیش ۱ بار برق یک قسمتی از شهر رفت:(
ممنون از حضورتون
من ازهمین تربیون براتون ارزوی صبردارم هوا وحشتناک گرمه
از همین تریبون تشکر میکنم و داغ بودن هوا رو تایید میکنم؛ پختیم بخدا:((
ممنون از حضورتون
خدا به دادتون برسه. فکر نکنم اصلا روزا بیرون بیاین! 
امسال هم خیلی گرمتر شده یا نمیدونم من گرممه!
والا مجبوری تا بازار و اینا ۱،۲ بار رفتم وگرنه که دلم نمیخواد از جلوی کولر تکون بخورم.
به نظر منم امسال گرمتره، شرجی و بخار داغ نفسمون رو بریده:(
ممنون از حضورتون
هوا از خرما پزون رد شده به انسان پزون رسیده...
هعی...اره:(
ممنون از حضورتون
یعنی تا وسط تابستون طاقت میاریم؟ 
البته اگه اینجا هوا گرم نباشه شالی چکو وونه 
یعنی دانه برنج نمیپزه 
یعنی شمال هم گرمه؟ هر چی گرم باشه اندازه ی جنوب نیست دیگه.
پختم بخدا پختم:((
ممنون از حضورتون
خیییییییییییلی بده
تازه این چند روزه که شرجی شده تو بازار که بری رسما احساس میکنی اکسیژن نداری و قلبت داره میگیره
خییییلی
اره بخدا، یعنی نصف دعای خیرم صرف اون مغازه هایی میشه که جلوشون که رد میشی باد خنک میاد:))
ممنون از حضورتون
همدردیم 😂😂😂😂
گریه داره نه خنده:((
ممنون از حضورتون
ان شا‌الله پاداشی رو که خدا بخاطر تحمل این گرما براتون لحاظ کرده؛ حتما چند برابر اونیه که حتی بتونید تصور کنید

ْ.... لا یُصیبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغیظُ الْکُفَّارَ وَ لا یَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلاً إِلاَّ کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ (120/توبه)

 این بخاطر آن است که در راه خدا تشنگى و رنج و گرسنگى به آنان نمى‏رسد، و در جایى که کافران را به خشم آورد قدم نمى‏گذارند، و ضربه‏اى از دشمن نمى‏خورند، مگر آنکه به عوض آن براى ایشان عمل صالحى نویسند، که خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمى‏کند (120)
ممنونم؛ ان شاا...:)
ممنون بابت آیه:)
تشکر از حضورتون
چند وقت پیش یکی از اقوام مهمون داشت از جنوب. میگفت نصف شب بیدار شدم دیدم دارم از گرما عرق میریزم. صبح که پا شده بود دیده بود این بندگان خوب جنوبی سردشون بوده پا شدن بخاری رو روشن کردن از سرما :))


اره بابا ایالت شما خیلی سرده، خصوصا زمستون، من خودم دی ماه اومدم ایالت شما اگه به شیشه یه ضربه میزدم میشکست.خوشا به حالتون، من عاشق سرمام بس که این سالها تو گرما بودم:(
ممنون از حضورتون
الان این تصویر راستیه تو بوشهر ثبت شده؟! :))
اون راستیه تقریبا عکس خودمه فتوشاپش کردما:)))
ممنون از حضورتون
شنبه ۲۴ تیر ۹۶ , ۲۳:۳۳ مهرداد طارقلی
خدا بهتون صبر بده واقعا ، خیلی سخته...

حالا میگن جهنم از این بدتره ! من واقعا نمیتونم درک کنم :)
ان شاا...
بدتر که بدتره ولی ما داریم تمرین میکنیم انگار:)))
ممنون از حضورتون
دوشنبه ۲ مرداد ۹۶ , ۱۴:۵۹ مُحَمَّد جَعفَرپور :)
جالبه بدونید که به ی آبادنی گفتن چرا روزه نمیگیری ؟ برگشته گفته : کاکا هوای جهنم 50 درجه اینجا 48 درجه بخاطر دو درجه روزه بگیرم :)
راست گفته بنده ی خدا:))
داغ عامو داغ:))
ممنون از حضورتون
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan