هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


آموزش زبان گناوه ای(۱)

بوشهر سرشار از لهجه ها و گویش های مختلفه که گاهی خیلی شبیه به هم و گاهی خیلی متفاوته، بیراه نیست اگه بگیم بوشهر یکی از متنوع ترین استان ها از لحاظ گویشه.
پس این نوع کلمات و افعال که مینویسم مربوط به افراد اطراف خودم و تقریبا شهر خودمونه(گِناوِه)
تبدیل بعضی از افعال: "می" اول حذف شده و به جای آن "ای" میگذاریم و گاهی" حرف دوم فعل" نیز حذف میشود.
مثال:
می خوریم:ایخَریم(ایخِریم)
می دهیم:ایدیم
می رویم:ایریم
می بریم:ایبَریم
می میریم:ایمیریم
می سازیم: ایسازیم
می زنیم:ایزَنیم
تمرین: افعال جملات زیر را تبدیل کنید(۲ نمره)(😂) :
کتاب را روی میز میگذاریم. / درخت را روبروی خود می بینیم./ در را باز می کنیم./نمی توانیم در را باز کنیم.
کتاب را روی میز ایگذاریم/درخت را روبه روی خو ایبینیم/در را بار ایکنیم/نمیتوانیم در را بار ایکنیم.
یوهاهاها فک کنم دو نمره رو بگیرم😆😆
من چ دانش اموز خوبی هسمممم به افتخارم👏👏👏😂
۱ نمره با لطف بهت میدم:))
می گذاریم:اینیم:)
نیتریم در باز کنیم:))
ممنون از حضورت

هههههههههه دقیقا عین فافا تو ذهنم گفتم دیگ نمی نویسم

پس عین فافا ۱ نمره بیشتر نمیگیری:))
ممنون از حضورت
😂😂من و نفس ارتباط اونم چ ارتباطی من با اون بدجوری دارم تلپاتی 😁😁
حالا نه که جواب ها صحیح بود:)))
ممنکن از حضورت
شنبه ۷ مرداد ۹۶ , ۲۳:۵۶ علی اسفندیاری
خخخخخخخ جالب بود 
بزار منم یه مثال از زبان مازنی بزنم با صرف فعل آمدن 
 نِ مِ =نمی آیم...
نِ نی =نمی آیی... 
نِ نِ =نمی آید...(او سوم شخص مفرد)ِ 
نِ می=نمی آییم... 
نِ نِ نی =نمی آیید... 
و در بعضی گویشها نِ نّی
نِ نِ نِ =نمی آیند...
و در بعضی گویشها نِ نِّ

والا نفهمیدم چی شد؛ای که همش ن بود:))
ممنون از حضورتون
شما اول این جمله رو معنی کن:
رو کو اَل برف هسی
:))

ری کوهَل برف هسی: روی کوه ها برف هست:))
ممنون از حضورتون
کتابَ ری میز اینیم - درخت را ایبینیم - درُ واز ایکنیم - وی کَنت اُپِن د دُر...دی:

شاد باشی...((همشهری))
نه قبول نیست شما تقلب کردی همشهری:))
خدا زیادتون کنه همشهری هام رو به افزایشن:))
ممنون از حضورت
يكشنبه ۸ مرداد ۹۶ , ۰۹:۳۸ دُچـــــ ـــــار
با حرف میم در اول کلمه مشکل دارید گویا ! :)))))
آره فکر کنم:))
ممنون از حضورتون
اون جمله آخری سخت بود :/ فعل منفی مثال نزدی خب ! بعد چرا همه فقط فعل آخر جمله و گناوه ای کردن ! خب اون نمی توانیم رو چی بگم من ؟ :(((((

درضمن کامنت آقای اسفندیاری هم عالی بود :)) اصلا متحول شدم یهووو
یه معلم ریاضی داشتیم همیشه سر جلسه ی امتحان سوالاتی در می اورد بسی سخت و خلاقانه میگفت دانش آموز باید خلاق باشه نمیشه هر چی سرکلاس گفتم امتحان بگیرم خو:)) خواستم انتقام بگیرم:)))
منم متحول شدم:)) 
ممنون از حضورتون
کتاب را روی میز ایگذاریم/درخت را روبه روی خود ایبینیم/در را بار ایکنیم/نیتونیم در را باز ایکنیم.


از کامنت اولیه (fafa) تقلب کردم.. حلال کنید! :))
البته ب نظرم ایشون نمیتوانیم رو غلط نوشته بودن ک تصحیح شد! :)


+ 2 نمره از چند نمره؟
پس جواب هم همون کامنت فافا:))
مگه ما برره ای هستیم که بگیم نیتونیم؟:)))
+ از همون ۲ نمره ۱ هم به زور گرفتید:))
ممنون از حضورتون
شیطونه میگه یه چشمه ترکی بیا همه رد شن، مردودی بخوره پای تحصیلاتشون. :)
چقد راحته برا شما من فعلا 2 ام رو گرفتم.
ما از مشتقات فارسی هستیم شما کلا یه زبان جدا دارین:))
کو نگفتی که؟ الان هم دیگه معما چو حل گشت آسان شود:)))
ممنون از حضورت
این با الف و لام جمع بستن خیلی جالبه. :)
کلا لهجه و گویش قشنگی دارید.

یه دوستی میگفت تفاوت زبان ما با عربها اینه که اونا ال رو اول میارن ما آخر:))
لطف دارید البته صحیح هم هست:))
ممنون از حضورتون
شب دقیقا موقع نوشتن نت ام پرید. وگرنه درست گفتم :))
تو تمرین بعدی شرکت کن ببینم چکار میکنی:)))
امان از بی نتی امان:)
ممنون از حضورت
بااقتدار برگه رو سفید تحویل میدم وجلسه را دراوج ترک میکنم...
منم با اقتدار یه 0 بهت میدم:))
ممنون از حضورت
يكشنبه ۸ مرداد ۹۶ , ۱۵:۲۲ میرزا ژوزف پولیتـزِر
من راستش تو ادبیات فارسیش موندم.. :))
ما نیز اینگونه ایم:)) 
ممنون از حضورتون
من که نفهمیدم چی شد خخخخخخ
چه سخته
من می گذاریم تو ذهنم گفتم ایگذاریم خخخخ
اشکال نداره دوباره تلاش کن:))
طبق قاعده باید ایگذاریم باشه ولی اینیم صحیحه:))
ممنون از حضورت
کتابه ری میز ایلم...درخته روب رو خوم ایبینم...دره واز ایکنم... نیتریم دره واز کنیم
خخخخ احسنت :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan