هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


م.امید

مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین 

هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی...

دمت گرم و سرت خوش باد

سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای

منم من! میهمان هر شبت، لولی‌وش مغموم

منم من، سنگ تیپاخورده‌ی رنجور

منم، دشنام پست آفرینش، نغمه‌ی ناجور

نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم

بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم...

"زمستان_مهدی اخوان ثالث"

اخوان ثالث
خیلی مرد بزرگی بود
بزرگیش از کتاباش مشخصه
اما بعد از فوتش
مزارش خیی خالیه
گاهی یک فاتحه ای
چیزی . . .
شعرهای قشنگی داره، احساسات وسط شعرهاش رو دوست دارم:)
خیلی از آدمهای بزرگ بعد رفتنشون گویا به فراموشی سپرده میشن اما همین نوشته‌هاشون و صداشونه که باقی میمونه:)
خدا رحمتش کنه.
زیبا بود
ممنون:)
دشنام پست آفرینش....

ممنونم...خیلی خوبه این شعر
:)
خواهش میکنم:)
به قصد عشق رفتی از غم نان سردرآوردی
زدی دل را به دریا از بیابان سردر آوردی
.
تو می شد جنگلی انبوه باشی از خودت اما
قناعت کردی و از خاک گلدان سردر آوردی
.
"مسیحای من ای ترسای پیر پیرهن چرکین"
چه پیش آمد که از شعر زمستان سر در آوردی

لاادری همایونی
از غمـم با گل پژمرده‌ى گلدان گفتم
تلخ با چایى یخ کرده‌ى لیوان گفتم

گفتم آنقدر دلم تنگ هوایش شده است
هـمه را نم نمه، بـا نم نم باران گفتم
"امیر اکبرزاده"
+ممنون، خیلی شعر قشنگی بود:)
« نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم » خیلی به دلم نشست
ممنونم
موفق باشید
شعر قشنگیه کلا:) خواهش میکنم:)
سلامت باشید.
جالب بود🙂
:)
فوق العاده‌ست م.امید ...
و البته کمی تلخ...
روحشون شاد...
شعرهای قشنگی داره، و به قول شما تلخ،بیشتر لطافت احساسشه که به تلخی میزنه:)
آمین
واقعا دلتنگم ...

زیبا بود...ممنونم
...
خواهش میکنم:)
اخوان کجایی که یادت بخیر :|
خدایش بیامرزد.
یادش بخیر اول دبیرستان که بودیم دبیر ادبیاتمون برا حفظ این شعر نمره گذاشت و هممون از حفظ شدیم... اخوان ثالث جزو معدود شاعرایی هست که سعی کرده از واژه های عربی استفاده نکنه زیاد، و زیبایی اشعارش هم به همینه 
شعر پاییز اخوان رو هم خیلی دوست دارم که تو کتاب دبیرستانمون بود:)
باغِ بی برگی که می‌گوید که زیبا نیست؟
واای
چقدر این شعر رو دوست دارم
احسنت
شعر پاییزش هم خیلی زیباست:)
احسنت به م‌‌.امید:)
سلام 
چرا از این اخوان ثالث ها دیگه نیست ؟:((
یا اگرم  هست خیلی کم هستند؟:((
اول صبحی بمعنای واقعی دلتنگ این شاعر و باقی شون شدم


ممنونم 
سلام
عینشون شاید نباشه ولی الان هم شاعرهای خوب هستند که باید قدرشون رو دونست:)
خدا رحمتشون کنه.
خواهش میکنم:)
همان بیرنگ بیرنگم....


چه عکس قشنگیم هست:)
من از ترکیب لولی‌وش مغموم توی شعر خیلی خوشم میاد:)
دست عکاسش درد نکنه:))

مهمانش که مگه میشه مغموم باشه!؟ :)
حالا این دفعه شده دیگه:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan