هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


نامه‌های پنج‌شنبه[۲۰]

معشوق پاییزی من، سلام!
امروز ۱۸ فوریه است و هواشناسی برای این روزهای ایران عطر معطر باران و برف را پیش‌بینی کرده است، امیدوارم که در کشاکش سرما و باران و برف احوالاتت خوب باشد و گرد بیماری بر چهره‌ی مهربانت ننشسته باشد.
دو‌ شب پیش مشغول خواندن کتابی بودم که ناگهان صدای پیامکی از خلوت بیرونم کشید، دوستی برایم شعر فرستاده بود، دوستی که می‌دانست رفاقت کهنه‌ای با ابیات دارم و شب‌ها در کوچه پس کوچه‌های غزل و رباعی و قصیده پرسه می‌زنم.
 آنچنان مصرع به مصرعش را به کام کشیدم که متون کتاب را به کلی از یاد بردم؛ حالا پرم از دردهای قافیه‌دار، رنج‌های موزون و حسرت‌‌هایی که مثل نُت‌های موسیقی در سرم نواخته می‌شوند.
از دیشب هر چه تلاش کردم چند خطی برایت بنویسم، نشد! امروز متوجه شدم که شاید هیچ چیز، بیشتر از سرگشتگی و حسرت‌های نشسته بر پیکر این ابیات به من شبیه نباشد، تصمیم گرفتم که همان را، همراه با صدای باران و جیک‌جیک گنجشک‌های لرزیده بر شاخه، برایت پست کنم.
آنچه در ادامه‌ی این نامه می‌خوانی همان کوچه‌ای‌ است که مدت‌ زیادی را در آن زندگی کرده‌ام.

در خیالات خودم، در زیر بارانی که نیست
می‌رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست
می‌نشینی روبرویم، خستگی در می‌کنی
چای می‌ریزم برایت، توی فنجانی که نیست

باز می‌خندی و می‌پرسی که حالت بهتر است؟!
باز می‌خندم که خیلی، گر چه میدانی که نیست
شعر می‌خوانم برایت، واژه‌ها گل می‌کنند
یاس و مریم می‌گذارم، توی گلدانی که نیست

چشم می‌دوزم به چشمت، می‌شود آیا کمی
دستهایم را بگیری، بین دستانی که نیست ؟!
وقت رفتن می‌شود، با بغض می‌گویم نرو
پشت پایت اشک می‌ریزم، در ایوانی که نیست

می‌روی و خانه لبریز از نبودت می‌شود
باز تنها می‌شوم، با یاد مهمانی که نیست!
رفته‌ای و بعد تو این کار هر روز من است
باور اینکه نباشی کار آسانی که نیست ...

+ شعر از بیتا امیری :)

که نیست...
و جایش خالیست ...
چه شعر قشنگی :((
اره :)
چرا :(( حالا؟
سلام
همین الان خوندمش و صدامو ضبط کردم که از این غروب پنجشنبه این حالی بمونه :)
ممنونم از شما :) ❤️
سلام :)
ببخشید اگه خاطره‌ات از غروب پنج‌شنبه مقداری تلخ شد :(
فرشته چقدر قشنگ نوشتی اخه(دستمال برمیدارد و اشک هایش را پاک میکند)
شعرشم خیلیییی قشنگه^_^
ممنونم عزیزم، لطف داری (از اشک‌هایی که عامل ریختنشان شده خجالت می‌کشد).
آره، خودمم دوستش دارم :)
حیف واقعا و بازهم حیف...
کاش میخوندن معشوق پاییزی این متن های به این زیبایی رو که آدم رو به وجد میارن
از زیبایی و حس غریب و قریب شعر هم نمیشه گذشتـ...
عمر ما تو گذر حیف‌ها و ای کاش‌ها گذشت، ولی خب چاره جز صبوری چیه؟
ممنونم، خیلی لطف داری :)
بله شعرش واقعا دلنشینه، هر چند تلخ :)
ما فرشتمونو به کسی نمیدیم 😌❤🌱
آه قلبم ❤️😌😌
می دونی یاد چی افتادم؟یاد آهنگ فیلم نفس با صدای مهدی یراحی:
خیس میشم با تو هر شب زیر بارونی که نیست
دستتو محکم گرفتم تو خیابونی که نیست
یاسمن
از وقتی کامنتت رو دیدم رفتم و آهنگش رو دانلود کردم و حالا روزهاست دارم توش پرسه میزنم، مرسی بابت معرفیت :)
آره احساسات و واژه‌های مشترک زیادی دارن، انگار یه پازل باشن که همدیگه رو کامل کنن، ممنونم ازت :)
شعر از بیتا امیری است. از مجموع اشعار زیر بارانی که نیست.
(با معرفت‌ها ذکر مأخذ می‌کنند:دی)
راستش شاعرش رو میدونستم ولی نمیدونم چرا ننوشتم :| 
شاید چون فکر کردم اگه دوست داشته باشن، خودشون سرچش میکنن :|
اما نمیدونستم از یه مجموع اشعاره :)
اصلاح میکنم، به آبروم رحم کن :دی
هواشناسی جز گرد خاک و باد چیزی برای ما پیش بینی نکرده :(
کاش خیس بشه پشت پنجرۀ اتاقمون با بارونی که نیست.
وقتی نامه رو مینوشتم واقعا از شب قبلش بارون می‌بارید و صدای شرشر بارون و جیک‌جیک گنجشک‌های روی شاخه تو فضا پیچیده بود :)

کاش ...
و تنها شعر است مرهم...
مثل همیشه زیبا می نویسید :)
گاهی مرهم نیست ولی؛ ولی همیشه همدم خوبیه :)
ممنونم، مثل همیشه به من لطف دارید :)
کاش همه این نامه ها رو با دست خط خودت هم داشته باشی.
من مطمئنم یه روز معشوق پاییزی اینا رو با جان و دلش میخونه و دلش میخواد یادگاری نگه داری.
راستش میترسم دفتری باشه و کسی غیر معشوق پاییزی بخونه، شاید یه روزی که اومد اینها رو بهش نشون دادم، دست‌نویس هم میکنم بذاره تو گنجه‌اش، یادگاری از سال‌هایی که باید می‌بود اما نبود.
چه شعر قشنگ ساده و روانی کیف کردم:)
ممنونم، خوشحالم که دوست داشتید ؛)
دوستی می‌گفت عشق ذاتا با غم و رنج عجین شده. و من فکر می‌کنم عشق درد و رنجش هم شیرینه و متن‌های تو گواه ادعای منه. چقدر شیرین می‌نویسی دختر دریا
خودم هم باهات هم عقیده‌ام، هر چیزی وابسته به عشق زیباست حتی اگه رنج باشه.
ممنونم نسرین زیبا، تو‌ همیشه به من لطف داری :)
درود
درود بک 
بازم مثل همیشه عالی
يكشنبه ۲۴ اسفند ۹۹ , ۰۳:۰۳ دیجی ادفا مرجع نیازمندی های دیجیتال فارسی
سلام وبمستر گرامی .

امکان معرفی سایت و فروشگاه اینترنتی به سایت دیجی ادفا (مرجع نیازمندی های دیجیتال) افزوده شد . برای معرفی سایت و فروشگاه اینترنتی خود رووی لینک زیر کلیک کنید.

https://digiadfa.com/newad

همچنین درصورتیکه ارائه دهنده ی خدمات و محصولات دیجیتال (طراحی سایت - سئو و بهینه سازی سایت - خدمات شبکه های اجتماعی -  هاست و میزبانی و ...) هستید نیز می توانید خدمات و محصولات خود را بصورت رایگان در سایت دیجی ادفا اگهی کنید
فرشته...سلام سال نو مبارکت باشه عزیزم
آخیییی چقدر نبودم چقدر نخوندمت چقدر حرف نزدم باهات چقدر از نامه ها عقبم چقدر خودم برای خودمم نبودم این چند وقت....
نمیدونم بپرسم خوبی؟ چیکارمیکنی؟ حس میکنم الآن باید بشینم نخونده هارو بخونم بعد سوال بهتری بپرسم یا نپرسم اصلا ولی خوب باش
سلام ماهرو جان، سال نوی تو هم مبارک عزیزم :)
عزیزم، بارها بهت فکر کردم اما هیچ راه ارتباطی نداشتم که لااقل حالت رو بپرسم، کاش لااقل وبلاگی داشتی که اونجا خبری ازت بگیرم.
خوبی؟ 
خوب، نمیدونم، بد نیستم این روزها، کار هم که هیچی، این روزها درگیر عید و بعد هم درس :)
نه اونقدری نوشتم و نه انقدر خوب مینویسم که برای نخونده‌ها غصه بخوری، پس راحت باش عزیزم :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan