هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


دلم عجیب تنگه

این روزها دلم برای راهیان نور خیلی تنگ شده.
شب کنکور حالم خیلی بد بود اصرار داشتم که باید برم شهدای گمنام چون مهمون داشتیم و مادر تنها بود موندم و کمکش کردم ، تا شام خوردیم و جمع کردیم 12 شب بود...برادرم طبق قولی که داده بود ساعت 1 شب منو رسوند شهدای گمنام تا ساعت 2 نشسته بودم و درد و دل میکردم.
یه ارامشی پیدا کردم که فردا با یه حال خیلی بهتری رفتم سر جلسه.نتیجه برام مهم نبود فقط ارامش برام مهم بود که شهدا بهم دادن.
 4 سال پیش به یاد یه نفر یه پلاک از هویزه برای خودم گرفتم و از اون سال هر جا رفتم باهام بود.تا حالا چندین بار به تابوت و کفن شهدا و ضریح امام رضا و تمام مناطق زیارتی که رفتم متبرکش کردم.همیشه سر همه ی جلسه ها هر گاه استرس داشتم تو دستم فشارش میدادم به حس خوبی بهم میداد. اما 2 ماه پیش زنجیرش شکست و دیگه گردنم ننداختم تا روز کنکور که صبح بعد نماز رفتم یه زنجیر دیگه براش پیدا کردم و انداختم گردنم سر جلسه ی کنکور انقدر تو دستم فشارش دادم که داشت دستم رو زخم میکرد اما احساس میکردم تمام اونهایی که دوسشون دارم کنارمن.
خلاصه کنکور که تموم شد و برگشتم دیگه نرفتم شهدای گمنام تا دیشب که نیم ساعت مونده به اذان رفتم و یه نیم ساعت هم بعد اذان برگشتم.
حس خیلی خوبی بود هوا خیییلی گرم بود ولی انگار احساسش نمی کردم انگار اونجا که باشی مثل اونها محکم میشی.
پ ن 1: حال این روزهام وحشتناک بده و بغض این روزها زیادی اذیت میکنه...خیلی نیازمند دعام اگه یادتون موند برام دعا کنید.
پ ن 2: دلم برای طلاییه تنگ شده عجیب هوای غروب طلاییه رو کردم کاش طی الارض برای همه بود تا همین الان اون ته ته های سه راهی شهادت رو به حسینیه ی طلاییه می نشستم و تمام دردهام رو واسه اونی که همیشه اونجا بیشتر از همه جا حسش میکنم میگفتم.هر سال تمام درهای سال رو جمع میکنم و اونجا عقده ی دلم رو خالی میکنم اما امسال احساس میکنم ظرفیتم پر شده و تا عید بعدی نمی کشه.این روزها عجیب به هواش محتاجم.
پ ن 3 : روی پلاکم نوشته : در خاطرم شد زنده یاد فاطمیون .... یاد شلمچه یاد فکه یاد مجنون.



شهادت ، زیباترین ، بالنده ترین و نغزترین کلام در تاریخ بشریت است ...
همت آقا
همت اقا :)
چقدر من این همت اقا رو دوست دارم.
ممنون از حضورتون

شنبه ۲ مرداد ۹۵ , ۲۱:۰۳ سیّد محمّد جعاوله
حس خوب  و دلنشینی بود
ممنون
تشکر
ممنون از حضورتون

در خاطرم شد زنده یاد فاطمیون .... یاد شلمچه یاد فکه یاد مجنون.

اولا محتاجیم به دعا ولی چشم
دوما هم با راهیان نور غرب برو تابستون میبرن
اولا خیلی متشکرم
دوما اینجا که خبری از بردن نیست باشه هم فکر نکنم خانواده گرام به غرب رضایت بدن خصوصا تو این شرایط.
ممنون از حضورتون
تا حالا شده تو دلت یه عالمه حرف باشه ولی نتونی به کسی بگی
الان من همون حسو دارم
و چقدر دل تنگ شهدا...
.
.
.
.
دعاگوهستم
اصولا من همیشه همین طورم.
اره منم خیلی هواشون رو کردم.
ممنون عزیزم.

+++
مرسی از حضورتون
من هم شلمچه رفتم ولی هیچ حسی بهم دست نداد و متاسفانه به آرامش هم نرسیدم.سعی کنیم در مورد شهدا و پلاک و....سعی کنیم افراط نکنیم(اینکه انتظار داشته باشیم پلاک معجزه کنه و حال ما رو خوب کنه)،همین کارا رو کردیم وهابیا به ما میگن مشرک.التماس دعا.
این افراط نیست برادر من بهش میگن اعتقاد.شاید باورتون نشه من حسی که تو طلایه دارم تو حرم امام رضا نداشتم.
پلاک به خودی خود یه اهنه که هیچ کاری نمی کنه این فکر کردن و کمک گرفتن از شهداست که اروم میکنه .وگرنه که ضریح امام حسین هم به خودی خود هیچی نیست اگه حسینی نباشه.وهابی ها خیلی چیزها میگن توسل هم قبول ندارن شما هم باید ردش کنی؟وهابی ها میگن پیغمبر هم مرده و رفته و کاری ازش بر نمیاد باید قبول کنیم؟
حاج اقا ضابط حرف قشنگی میزد میگفت تابوت یه شهید میارن کلی جوون رو میکشونه سمت خودش کاری که ما روحانی ها نمی تونیم بکنیم.چقدر جوون که با همین شهدا متحول شدن.
شهدا ستاره ی سهیلن راه نشون میدن.شهید زنده است ارامش گرفتن و ارامش خواستن از اونها که چیزی نیست.شهید گاهی برات معجزه هم میکنه.(البته که همه اش اراده ی خداست و شهید خودش اختیاری نداره مگر به اذن خدا)
خیلی متشکر از حضورتون
:-) 
:)
مرسی از حضورت
در خاطرم شد زنده یاد فاطمیون .... یاد شلمچه یاد فکه یاد مجنون.

این چقد قشنگ بود:)

اگر لایق باشم دعاگوت هستم دوست خوبم خیییییلی التماس دعا دلت خیلی پاکه واسم دعا کن:*
تشکر
محتاجیم به دعا حتما برای ما دعا کنید.
ممنون از حضورتون
تشکر ...
قشنگ بود ...
متشکرم
ممنون از حضورتون
هر کس می‌خواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند. اگر چه خواندن داستان را سودی نیست، اگر دل کربلایی نباشد.

ایشالا همیشه تو این راه باقی بمونید (با راهی که در پیش رو دارید) و بمونیم...
ان شاا... ، ممنون
متشکرم از حضورتون
مطمئن باشید همت آقا هم از شما راضی هستند
خودم که اصلا این طور فکر نمی کنم.
اما خدا کنه.
ممنون از حضورتون
سلام

التماس دعا
سلام
محتاجیم به دعا
ممنون از حضورتون
هر کس می‌خواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند. اگر چه خواندن داستان را سودی نیست، اگر دل کربلایی نباشد.


فراموش کردم بگم این جمله از شهید اهل قلم سید مرتضی آوینی هست.

بله با بعضی جملات ایشون اشنا هستیم.
ولی ممنون از یاداوریتون 
تشکر
سلام
یه گروه ساختم واسه ی وبلاگ نویسای بیان
ممنون میشم عضو بشی
-------
واسه اینکه ساده بتونید گروه پیدا کنی توی تلگرام ادرس کانال
@blogbayan
جستجو کن ؛توش فقط یه پسته که اونجا لینک گروه گذاشتم
ممنون میشم بیایی
(لینک مستقیم گروه:
https://telegram.me/joinchat/C66ayT7Y-QcFegupAx8rOQ
--------



ما رو خواستن ببرن شلمچه
ولی اخرشم نبردن نامردا
شرمنده من تلگرام ندارم.
چرا ما رو سال سوم مدرسه برد خیییل یهم خوش گذشت.
ممنون از حضورتون.
++++++
تشکر از حضورتون
عااالی بود!!😉👌
تشکر
ممنون از حضورتون
سلام
:)
نظر شما در سرباز صفر پاسخ داده شد
:)
باز هم به ما سر بزنید
:)
التماس دعا
حال ما با شهدا خوب میشود ...
رفاقت با شهید جواب میدهد
بله همین طوره
ممنون از حضورتون
وای خدا راهیان نور:((
منم شدیدا لازم دارم بهش
ما هم همین طوریم
ممنون از حضورتون
دوشنبه ۴ مرداد ۹۵ , ۱۷:۳۵ رفاقت به سبک شهید
زیارت قبول
زیارت شهدا
دلم برای جنوب تنگ شده
راستش ان شالله کنکور بهترین بهترین با خبر خوب اینجا رو بخونیم
تشکر
دل ما هم همین طور
تشکر و ان شاا...
ممنون از حضورتون
سه شنبه ۵ مرداد ۹۵ , ۰۴:۵۹ سید مهدی سید مهدی
سلام
انقدررقشنگ بیان کردین ،مارو هم هوایی کردین
سلام
نظر لطفتونه
ممنون از حضورتون
انشاالله به حق این شهدا موفق بشی...
ان شاا... و تشکر
ممنون از حضورتون
ممنون بابت پست خوبتون
نظر لطفتونه
تشکر از حضورتون
موفق باشی
تشکر
ممنون از حضورتون
خیلی عالی بود
رفتم توی اون حال و هوا

ان شاالله هم حالتون خوب بشه هم نتیجه کنکورتون
تشکر
ان شاا...
ممنون
ممنون از حضورتون

شلمچه،طلایی،فکه اونقدر آرامش بخش هستند که چه رفته باشی و چه نرفته باشی ، هر وقت حالت بد میشه دلت می خواد به اونجا فک کنی یا قدم در وادی شهدا بگذاری
واقعا شهدا افرادی منتخب بوده اند که دل زمین و زمان می تپد ،تنها برای قدم گذاشتن در جایی که قبلا می جنگیده اند آنها بی منت خونشان را بهای زمینی کرده اند  که در آن ایستاده ایم و ناموسی که گاها با بی عفتی هایش در این زمان اشک به چشم و خون به دل شهدا می کنند
بله واقعا
تشکر از حضورتون

اامیدوارم حالتون خوب بشه
سلام
تشکر
ممنون از حضورتون
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan