هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


ای تف به جهانِ تا ابد غم بودن!

این روزها حال هیچ کس خوب نیست، لبخند می‌زنیم اما غم از پشت نقاب‌های پوسیده‌یمان بیرون زده است، شوخی می‌کنیم و درد از پشت هاله‌ی خستگی نشسته بر قرنیه‌هامون پیداست؛ حتی جوابِ "چطوری؟" هایمان هم دیگر مثلِ سوزِ بهمن سرد است، خوبم‌هایمان ناخوشی‌ها را فریاد می‌کشند! 

خدایمان را چسبانده‌ایم یک گوشه‌ی رینگ و محکم با چوب تقصیرها و تقدیرها می‌کوبیمش اما می‌دانیم آخر هم آنی که لَت و پارَش به خیابان می‌رسد ماییم، آنی که بی‌نفس شده است و هیچ مسیحایی ذوق مرده‌اش را زنده نمی‌کند ماییم ، افتاده‌ها ماییم ، خسته‌ها ماییم ، کم‌آورده‌ها ماییم ، حتی جامانده‌ها هم ماییم ...

سال هاست چشم دوخته‌ایم به درهای بسته و منتظریم معجزه‌ها در بزنند ، آخر خوانده بودیم که همیشه انتهای امید معجزه‌ها از راه می‌رسند، غافل از اینکه درها را از درون قفل زده‌اند و کلیدها را پشت قله‌های بلند دماوند گم‌ کرده‌اند ...

 کسی چه می‌داند؟ شاید معجزه‌ها پشت‌ِ در منتظر گشایش‌اند ...


+ ایام فاطمیه، شهادت حضرت فاطمه‌ زهرا(سلام‌الله علیها) تسلیت!

منم همینم با این تفاوت که هیچ گله‌ای از خدا ندارم. پیشِ خدا از بندگانِ خدا گله دارم :)

+ خوب می‌شیم.
من این روزها هم از خودش و هم از بنده‌هاش و هم از خودم حتی گله دارم!

+ خدا کنه ...
ای مرگ براین ساعت بی هم بودن..(: چقد دوست دارم این شعرو..
اکثر شعرهای علیرضا آذر دلچسبن :)

من بد آورده‌ی دنیای پر از بیم و امید
نامه‌ دادم نخوری سیب ولی دیر رسید
چقدر این غم ها رو قشنگ توصیف کردی دختر
انگار داشتم تو کلماتت زندگی می کردم
زیاده حرفی نیست جز همه ی اونهایی که همیشه به هم میگیم
خدا بزرگه دختر بندری
نبینم غمت رو خواهر
روزهای بد به در
میاد اون روزایی که لبخند خدا رو ببینیم
غمت نباشه :)
شاید چون هممون هم دردیم،خوب حرف‌هامون به دل همدیگه میشینه.
ممنونم عزیزم :*
امیدوارم بگذره، امیدوارم این روزهای نحسِ بد برای هممون زودتر بگذره و روزهای خوب برسه :)
جمعه ۱۹ بهمن ۹۷ , ۱۹:۰۳ دخـترکــِ بی نام :))
انشالله ک زودی حالت خوب بشه ابجی😊❤
ممنون، حال هممون خوب بشه ان‌شاءالله :)
امیدوارم بیدار شیمو ببینیم همه چیز خواب بوده...
این اتفاق نمی‌افته آسوکا، متاسفانه تمام این روزهای تلخ توی بیداریمونه، توی بیداری داریم تقلا می‌کنیم برای خواب و نمیشه!
هی خدا...


تسلیت..
التماس دعا...
...

محتاجیم عزیزم
بنده از همین تریبون و اگر منو نمی‌زنید اعلام می‌کنم حالم خوبه :))
برعکس از خدامه که همتون بیاید بگید خوبید،نمی‌دونید چقدر خوبه این روزهای افسردگی یه نفرهایی بیان بگن حالشون خوبه و راضین ، خدا رو شکر که حالتون خوبه، امیدوارم همیشه خوب باشی:*
شاید معجزه باشه .....شاید 
فقط شاید...
ممنوووونم:)
ان‌شالله قسمت شما بشه :دی
قربانت :*
ان‌شاءالله قسمت همه :)
من که دلم میخواد بخوابم چند ماه بعد بیدار شم:)
ولی خب دلم خوشه به حکمت خدا...به رحمتش...به اینکه دعا هایی که میکنم و برآورده نمیشه هیچکدومش حذف یا فراموش نمیشه...و اینکه هیچ چیز ابدی نیست..
برای من کار از چندماه گذشته دلم میخواد بخوابم سال‌ها بعد که حالِ همه‌چیز خیلی بهتر شده باشه برگردم.
چقدر خوبه که هنوز انقدر مثبت به همه چیز نگاه میکنی،من اما احساس میکنم این دنیای لعنتی و سختی‌هاش بیشتر از هر چیزی باورهام رو نشونه گرفته...
شاعر هم در همین راستا می‌فرماید:
دل‌ تنگ و دست‌ تنگ و جهان تنگ و کار تنگ
از چهارسو گرفته مرا روزگار تنگ...

:: ایشالا یه روز خوب هم بیاد که خنده‌هامون واقعی و از ته دلی باشه...
اوهوم، یا می‌فرماید که:
گرفته موج غم از هر طرف جهانم را
به گِل نشانده مرا بسته بادبانم را 
و روزگار برایم دوباره طوفانیست
غبار حادثه پر کرده آسمانم را

+ امیدوارم اون‌روز زودتر برسه :)

++ خوش اومدی عزیزم :)
حالمان خوب است اما تو باور نکن !!

+

بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر
بار دگر روزگار چون شِکر آید 


کی آید نمیدانیم!؟:((

از همین غمی که گفتی همین الان خیلی یهویی از خواب بیدار شدم و بخدا پناه میبرم ! ایشالا که خدا خودش حالمون رو خوب کنه! آمین🙏


+

تسلیت باد⚘
فرشته ی خوبی ها ، این روزها محتاج دعای خیرت هستم ☘
اوهوم

+ کاشکی زودتر بیاید پس...
ان‌شاءالله، خدا خودش به داد دلمون برسه...

+به تو همچنین عزیزم
دعاگوی دوستانم هستم عزیزم :*
ممنون دوست‌جان. ؛)
قربانت :*
+ این دوست جان رو همیشه یه معلم عزیزی استفاده میکنه برام، چسبید :*
یه حس مثبت و قشنگی داره تو خودش این کلمه. نه؟ دوستش دارم. *_* 
نوش روحت! ^_^
اره خیلی :)
ممنون جانم *_*
سختی هست.. غم هست.. همه اینا هست..
اما ب نظرم وقتی یه پست مخصوص درمورد اینا مینویسین.. غم و غصه ها پر رو تر و سر سخت تر میشن و بیشتر تو ذهن رخنه میکنن...

شاید دور شدن از اونا و فراموش کردن لحظه ای غم ها بهترین راه مواجه شدن باهاشون باشه... حتی اگه لحظه بعد دوباره برگردن!
باز هم یه لحظه دور شدن و باز هم برگشتن!
+ جنگ لحظه ای با شرایط موجود..

حتی وقتی که موقع خوندن این کامنت، تو ذهنتون با کامنتم مخالفت میکنید.. زمانیه که اون پر رو ها دوباره برگشتن! و زمان فراموش کردن لحظه ای شون رسیده!!
من برام سئواله که ما چرا باید تو تمام لحظات زندگی بخوایم باهاش بجنگیم؟ اتفاقا من از همین جنگیدن خسته شدم، از همین که برای خندیدن و شاد بودن بجنگم، از این با افکار بد بجنگم، با سختی‌ها بجنگم، با همه چیز بجنگیم پس کی وقت استراحته؟
تا حالا بهش فکر کردید؟
یه چیزی کمه
یک نفر مانده از این قوم که باید برگرد...
باید له و لورده بشیم باید بمیریم بفهمیم امامون نیست
بفهمیم بدون اون نمیتونیم زندگی کنیم
ان‌شاءالله که برگرده، کاشکی برگرده.
هر چند اونایی که این وضعیت رو برای ما ایجاد کردن با وجود اینکه مدعی دین و ایمان و اعتقاد به امام زمانن ولی انگار هیچ اعتقادی بهش ندارن... خدا کنه برگرده و خودش علف‌های هرز رو بچینه...
منکه هر روز پر درد تر از دیروز و ناامید تر وناراحت 
ولی یقین دارم که یروزی معجزه میشه
وضعیت هممون همینه عزیزم‌!
یاد اون دیالوگ سریال شهرزاد افتادم که گفت: منتظر چی هستیم؟ کدوم معجزه؟ کدوم خوشبختیه باد اورده؟
يكشنبه ۲۱ بهمن ۹۷ , ۱۵:۵۷ قاسم صفایی نژاد
یه وقتایی تو زندگی همه هست که در خونه خدا میگن:
از خودت به خودت شکایت می‌کنیم. 
خدا این لحظه‌هامون هم دوس داره. چون میدونه جای دیگه‌ای نداریم بریم.
و میدونه که ته دلمون باور داریم که هر اتفاق بدی برامون افتاده، از قصور و تقصیر خودمونه.
اره منم از خودش به خودش شکایت میکنم! به خودش میگم ازت شاکیم...
احساس میکنم وسط یه شیشه گیر افتادم که هر طرفی برم راهم بسته است، این وسط نمیدونم باید از کی شکایت کنم؟ خودش؟خودم؟ بنده هاش؟ ...
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام منِ دیوانه زدند...
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند...
ب بد ترین حالت ممکن،غمگینم
هممون همینیم، غمگین و گیج و سردرگم...
مطمئنم معجزه میشه وماهم تلاشمونو برای معجزه میکنیم
امیدوارم بشه واقعا :)
هعی زمونه. وقتی برسه که فرشته ها انقدر غمگین باشن، چه انتظاری از ما آدما و آدم‌نماها میره؟ 
فرشته‌ها وضعشون بدتره انگار و هی بدتر هم میشه :((
تصمیم گرفتم دیگه پستهای غمگین ناک رو نخونم :)))
:||
یادی بکنیم از اقبال جان لاهوری :)
خدا آن ملتی را سروری داد که تقدیرش بدست خویش بنوشت ...

بنده پیشاپیش ولادت حضرت بانو رو تبریک میگم :)
دیر اومدن به مجاز این عواقب رو واسه من داره :) معلوم نیست کی هستم کی نیستم از همین الان تبریک گفتم :/  :))
هم‌معنی آیه‌ی قرآن هم هست که میگه خدا سرنوشت هیچ قومی رو تغییر نمیده الا اینکه خودشون بخوان‌.

ممنونم :))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan