هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا

بزرگ‌ترین ظلم را به حسین[علیه‌السلام] نه کوفه و کوفیان کردند و نه یزید و شمر ؛ بزرگ‌ترین ظالمان تاریخ ماییم که حسین را در نیزه و شمشیر و آب خلاصه کردیم ، حسین شهید راه آب نیست! حسین فدایی راه خداست، حسین شهید میدان عدالت‌طلبی و ظلم‌ستیزیست ، حسین همان‌کسیت که فریاد می‌زند "اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید"، ولی ما از حسین روضه‌ها و ذکر مصیب‌ها ساختیم فقط برای گریه‌ و شیون ، برای دوماه عزاداری و نذری دادن، برای شو‌ها و من‌منم کردن‌ها غافل از اینکه روز عاشورا دیگر منی در صحنه نبود، همه حسین شده بودند تا بزرگ‌ترین صحنه‌ی عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی تاریخ را رقم بزنند.
 وای بر ما! وای بر ما که هر سال محرم و صفرهایمان خوش رنگ و لعاب‌تر‌ می‌شود اما حسین‌ درونمان کوچک و کوچک‌تر! وای بر ما که فریاد هل من ناصر حسین‌ را در صدای سنج و دمام و سینه‌زنی‌ و غرنگ و غرنگ‌های قابله‌ها و ملاقه‌هایمان محو کردیم‌ ؛ وای بر ما که نذری‌هایمان را به جای سیر کردن شکم کودکان یتیم و گرسنه‌ی شهر برای نام و نشان روی آتش هوس پختیم ... 
حسین تنهاست، حتی تنها‌تر از سال ۶۰، به تنهایی علی بعد از رفتن پیامبر ، به تنهایی زینب در خرابه‌های شام ؛ به تنهایی مسلم بر فراز دارالاماره، حسین تنهاست! حسین میان لشکر سیاه‌پوشان و سینه‌زنان باز هم تنهاست...

+ نذری دادن برای امام حسین از بهترین کارهاست، اما سفره‌‌ای سفره‌ی نذری امام حسینه که دور سفره شاه و گدا یکی باشن، نه اینکه گردن کلفت محله و شهر رو بالای مجلس جا بدیم!
++ اگر عکس شهدای گمنام بعد از تمام شدن عزاداری شب تاسوعا و عاشورای پارسال رو بذارم از حجم ظروف پلاستیکی افتاده روی زمین وحشت می‌کنید!
+++ عزاداری‌هاتون قبول، به قول ما بوشهری‌ها مرواتون همه‌ی سال!

پ‌ن : شهادت امام حسین (علیه‌السلام) و عاشورای حسینی تسلیت.

حرف حساب بود.

داشتن شلوغی دور ضریح امام حسین رو تو تلویزیون نشون میدادن، با خودم گفتم چند نفر از اینا اگه بهشون بگن بیرون دارن نذری میدن ضریح رو ول می کنن میرن سراغ نذری؟

این لب عطشان و گرمای صحرای کربلا و از این قبیل حرف ها، ابزار مداح هایی شده که می خوان پول در بیارن

ایام رو به شما تسلیت عرض می کنم

خود نذری گرفتن اشکال نداره، میشه نذری بگیری بعد بیای دوباره زیارت کنی اما اینکه قابلمه قابلمه غذای نذری توی خونه‌ات جمع کنی و گیر یکی دیگه نیاد چرا ، اگه ببینی وقتی داری نذری میدی به یکی که بیشتر نیاز داره میگی تموم شده ولی توی خونه‌ات قابلمه‌ها رو پر کردی برای آشنا‌ها و ... چرا داره!

ممنونم.به شما هم تسلیت میگم.

جانا سخن از زبان ما می‌گویی...

امیدوارم همه‌مون حسینی بشیم.

واقعا حسین تنهاست.بین کسایی که به ظاهر و برای متفرق کردن مردم میگن بیاین پول این هیئتارو بزارین برای فلان سازمان خیریه.و خودشونو میکشن عقب و فقط تز تفرقه افکنی و اشوبو راه میندازن.(من با این مورد اصلا مخالف نیستم که باید کار خیر کرد با این پولا.نه مخالف نیستم.فقط یه جبهه ریزی که میگیرم نسبت به همین ادمای بی سرو تهیه که قصدشون جم کردن مجالسه.نه نیت خیرخواهانه.وگرنه هرکی نیتش خیره رو سر من جا داره) و بین کسایی که برای خودنمایی و با پول حروم و نون ناحلال، از این سر تا اون سر صف میگیرنو نذری درست میکنن. و بین کسایی که بین سینه زدن سرشونو که میارن بالا(مخصوصن وقتی دارن بوشهری سینه میزنن هستا یه لحظه میان بالا بعد میرن پائین.واحد میخونن) یه نگاه دست جمعی به هیکل تمام دخترای موجود میدازن و کانالشونو سریع عوض میکنن.حسین بین ادمایی تنهاست که ده روز محرمو فقط بیرون رفتنو وایسادن تو جمع هایی میدونن که نفس کشیدن توشون از خون سگ نجس تره.

حسین حتی با وجود من و رفیق هایم و دختر عمه ها و عمو هایم و مادران و پدرانشان هم تنهاست.لااقل از جانب خودم میگم که حقشو ادا نکردم.و این وزنه سنگین معصیت تا ابد العابدین رو سینم میمونه.خلاصه که.از سر گناهمون بگذره این روز عاشورایی.

راستش من هم نفهمیدم که چرا در طول سال اسمی از قناعت کردن و کم کردن بریز و بپاش‌‌های مختلف نیست اما دقیقا ماه رمضون، ذی‌حجه،محرم و صفر از هر طرف به اصطلاح روشنفکرها به یاد فقرا و نیازمندها می‌افتن در حالی که اتفاقا توی این ماه‌ها اگه به درستی عمل بشه بیشترین کمک به صورت کاملا آبرومندانه به نیازمندها میرسه؛ هر چند مخالف تجملات و بریز و بپاش‌های مختلف توی این ماه‌ها هم هستم.
با وجود اینکه هنوز مجالس و منبرهای خوبی هست که آدم میتونه ازشون استفاده کنه ولی خیلی از هیئت‌ها هم هستن که نرفتنشون ثوابه، یکیش هیئت‌های مختلطیه که بیشتر از عزاداری جای قراره! :| خلاصه که با حرفت موافقم و هر هیئتی که اسم امام حسین روش باشه دلیل نمیشه که حسینی هم باشه.
ما هیچ کدوممون نتونستیم حقش رو ادا کنیم، خود من که میگم از همه بدتر ، امیدوارم یه روز هممون حسینی بشیم‌.

سلام فرشته ی عزیزم 

حالت چطوره؟ 

نبودم خیلی وقته دلم تنگ شده بود واسه خودتُ و نوشته هات:*

سلام مهرو جان، خوبی دختر؟
الحمدلله:)
منم دلتنگت بودم عزیزم، کامنتت‌هات رو که می‌بینم ذوق میکنم :**
چهارشنبه ۲۰ شهریور ۹۸ , ۰۸:۲۰ ... به دنبال حقیقت ...

حرف حق...

امیدوارم بتونم حق رو ادا هم کنم

حرف درست 👌🏻

امیدوارم راه درست رو هم پیدا کنم :)
پنجشنبه ۲۱ شهریور ۹۸ , ۲۱:۰۴ مردی بنام شقایق ...

سلام

تفاوت هست بین هیئتی شدن و حسینی شدن

 

و این تفاوت بسیار است

سلام
اون روز یه متنی از آیت‌الله بهجت فکر کنم خوندم که به همین مضمون اشاره کرده بود ، که هر هیئتی حسینی نیست!
شنبه ۲۳ شهریور ۹۸ , ۱۹:۵۷ منتظر اتفاقات خوب (حورا)

یه عمره داریم میگیم شور و شعور حسینی ولی کما فی السابق داریم عمل میکنیم!

اره متاسفانه :/

منم خوبم شکر خدا

قربونت برم:*

چیکارا میکنی؟ ان شاءالله روزای خوب خوب داشتی باشی راستی فرشته شما خونتون با دریا چقدر فاصله داره؟  یعنی میتونی خودت پاشی دو دقیقه ای بری دریا ؟ انقدر دوست دارم تنهایی بعضی وقتا برم دریا اما با اینکه شمالی هستیم شهرمون با دریا فاصله داره:(

فرشته یه چی  سریال شرلوک رو دیدم واای واای  خیلی خوب بود نمیدونم تو دیدی یا نه اما اگه ندیدی ببینش*_^

خب خدا رو شکر
عزیزمی :*
میگذرونیم فقط ، خونه‌ی ما پیاده تا دریا حدودا ۲۵ دقیقه فاصله داره، اره تا دلت بخواد تنها رفتم، یه مدت هم صبح‌ها تنهایی می‌رفتم، هوا خوب بود، ساعت ۷/۵ _۸ صبح می‌رفتم ساعت ۱۱ ظهر به زور تلفن‌های خانواده برمی‌گشتم بس که کیف میداد :)
اشکال نداره، از منظره‌ی جنگلش لذت ببر ^_^
اره یه چند قسمتی ازش دیدم ولی نه کامل ، حتما میذارمش توی لیست، این‌روزها ولی متاسفانه وقت ندارم! :|

فرشته تو این وبلاگ رو میخوندی

بازتاب نفس صبحدمان؟؟؟ 

من خیلی دنبالش میکردم بعد یه چند وقت دیگه وقت نکردم الان رفتم دیدم کلا نوشته به پایان رسیده و کلا وبلاگش رو پاک کرده وای یعنی کپ کردم خیلی غمگین شدم یهو آخه چرااا :((((

:((((((((((((((((((

اره ، البته خیلی وقت نیست که دنبالشون میکردم.
منم بعد چند روز رفتم ستاره‌ها رو خاموش کنم رسیدم به وب ایشون باز که کردم دیدم تعطیل کردن.
نمیدونم ولی حتما مصلحت رو توی این کار دیدن.

+خیلی از بلاگرها می‌رن ولی نمی‌تونن طاقت کنن باز برمی‌گردن، امیدوارم خانم الف هم برگرده به زودی :)

وای چقدرررر خوووووب*_*

چه کیفی میده پس استفاده کن تا میتونی از این موهبت :))) ^_^

اوهوووم خیلیا اینجوری میکنن:((((( ولی تو از این کارا نکنیااا هست دیگه این وبلاگ جای کسی رو که نگرفته بزار باشه البته با حضور تو *_^ :*

اره :)
والا تا جایی که وقت حوصله اجازه بده استفاده میکنم ولی الان خیلی وقته نرفتم ساحل :)
تلاشم رو میکنم عزیزم،فعلا هم که قصد رفتن ندارم، اگه یه روزی هم خواستم از اینجا برم حتما آدرس جدیدم رو بهت میدم :**

فرهنگ و ساختار بعضی عزاداریها و نذری دادن ها به اصلاح نیاز داره که با همین تذکرات و تبلیغات کم کم درست میشه ایشالا. 

ان‌شاءالله
تغییرات کم‌کم داره به مطالبه‌ی عمومی میرسه و با این روند جای امیدواری داره‌ ؛ علاوه بر این من امسال روز عاشورا یه سری حرکت‌های فرهنگی جالب دیدم توی شهر یکیش این بود که هر هیئتی یه مسئول نظافت داشت و شهر رو از زباله‌ی باقی مونده از مراسم پاک می‌کردن که خیلی حرکت قشنگی بود.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan