يكشنبه ۲۰ آبان ۹۷
اسمش برایم جذاب بود، ساندویچی سرِ خیابان را میگویم جلب اسمش شده بودم و تصمیم گرفتم ساندویچ مورد علاقهام (بندری) را آنجا هم امتحان کنم شاید به چیزی شبیه ساندویچهای عمو حسین برسم.
ساندویچ را خریدم و راهی خانه شدم، گاز اول را زدم، گاز دوم را هم ولی خبری از بندری نبود، مشتی ریحان وسط نان ریخته بود و داده بود دستِ مردم، نمیدانم گازِ چندم بود که خدا بخواهد به بندری رسیدم، مزهاش را درست یادم نیست چون تا خواستم مزهاش را بچشم دوباره مشتی ریحان رفت زیرِ دندانم!
حالا مدتهاست دارم فکر میکنم شاید مردک از آن خوبهای درگاه پروردگار باشد، از همان ها که چشم برزخی دارند و موقع ورود من را شبیه بُز دیده است، احتمالا همین است که به جای بندری مشتی ریحان در نان ریخته و داده دستم!
+ مراقب کارتان باشید که تبلیغات بد نشود علیهتان، مثلا من به هر کسی که میخواهد از ساندویچی مذکور چیزی بخرد گوشزد میکنم که هم بُز ساز است و هم بُز خور ...