چهارشنبه ۹ تیر ۰۰
روحم مثل نقطهی صفر مرزی بین دو کشور در حال جنگ است، مدام در زیر سُم اسبهای لشکریان غم، شادی، استرس، یأس، ترس، نفرت و علاقه لگد مال میشود.
صبح در تصرف لشکر شادیست و عصر جزء خاک غم حساب میشود، نرسیده به غروب یأس اشغالش میکند و نیمه شب استرس پاتک میزند.
در این میان جسم خستهام کشور بیطرفیست گیر کرده در بین مرزها، تمام داراییش را بردهاند، اموالش را غارت کردهاند و چیزی از جانش باقی نمانده.