دوشنبه ۱ فروردين ۰۱
برای من اولین سال قرن جدید مصادف شده است با مهمترین و ایدهآلترین سنی که سالها منتظرش بودم، ۲۴ سالگی!
صبح یکِ بهمن سال هزار و چهارصد، روزی که به ابتدای خط ۲۴ سالگی رسیدم گریهی مفصلی کردم، چون قدمهایم در جایی که میخواستم نبود، احساس ناکامی و ناامیدی میکردم، یک حس جاماندگی منزجر کننده.
عصر آن روز، یکِ بهمن، ایدهآلم را یکسال تمدید کردم، جملاتی که به خودم گفتم در خاطرم هست « ۳۶۵ روز زمان داری تا برای رسیدن به چیزهایی که میخوای تلاش کنی، لااقل چند قدم به ایدهآلت نزدیک شده باشی، بتونی ببینی و بگی که راضی هستی.
فرشته! اگر اول بهمن سال بعد چیزی که میخواستی نبودی، ترجیح میدم که کلا نباشی عزیزم.».
و حالا تمام روزهای ۱۴۰۱ برای من مهماند، روزهایی که تکتکشان را به چشم ذخیره، انبار آذوقه یا شاید هم مسیر طریق میبینم. روزهایی که هنوز روشناند و لکهی تاریکی روی صفحهی بلورشان نیست. روزهایی که بخشی از آن گره خورده است به اختیارات و ارادهی من.
امید که سال و قرن نو، سال تجربههای جدید، شادی، آرامش، آسایش و سلامتی باشد.
+ سال نو و قرن نوی همگی مبارک ♥️