هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


اندراحوالات من 3

دیروز با خواهرم رفته بودم بازار بعد از کلی گشت زدن و خرید کردن حدود های ساعت 13:15 اومدیم سر خیابون تاکسی بگیریم.

عینک افتابیم توی کیفم بود و فراموش کرده بودم بزنمش و از شدت افتاب تند و تیزی که توی چشمام بود سردرد بدی گرفته بودم.

این وسط که دعا میکردیم تاکسی گیرمون بیاد و از گرما نجات پیدا کنیم (گرمای جنوب که معرف حضورتون هست).یه دفعه از پشت سرمون صدای مردی اومد که گفت: "میگما...."برگشتیم سمتش دیدیم صدا از توی پارس سفید رنگ پشت سرمونه که در طرف راننده اش بازه و اقای پشت فرمون هم داره به من و خواهرم نگاه میکنه,ادامه داد :" وجدانا تو این افتاب گرمتون نیست چادر و مشکی پوشیدید؟؟" از سر حرص لبخند عصبانی زدیم.

-خواهرم : نع

من: ما دیگه عادت کردیم.

مرد چشم سفید گیر دهنده با خنده و طعنه : اها ؛ خب سلامت باشید.

از لهجه اش معلوم بود اینجایی نیست(خانم کنارش هم یه مانتوی مشکی و یه شال سفید پوشیده بود!!).ماشین داشت دور میزد که خواهرم با خنده گفت: بزار بیاد میخوام بگم شما گرمتون نیست انقدر بچه خرده (افراد نوجوان و جوان:)) ) سوار کردین؟نفستون نگرفت؟

و من با حرص از شدت گرما : الان مثلا گرممونه میخوای چکار کنی؟برامون کولر بزنی؟هوا رو تغییر بدی؟ مثلا چه غلطی میخوای بکنی؟اونی که پوشیده خودش میدونه هوا چطوریه و چقدر گرمه!

پ ن: وجدانا متلک که میزنن ادم راحت تره تا متلک سوالی بزنن که حرصت بگیره ولی ندونی چی بگی بهشون...

پ ن 2: حجاب داشته باشیم یه بدبختیه نداشته باشیم یه بدبختی, بالاخره تکلیف ما از دست این امت همیشه در صحنه چیه؟؟؟


شنبه ۱۷ مهر ۹۵ , ۱۲:۳۲ امیر بهزادپور
در برابر این حرفاست که حجاب شما ارزش پیدا می کند...
تحمل متلک اعصاب میخواد که من ندارم...هر روز هم شیوه های مختلفش رو کشف میکنن:(
ممنون از حضورتون
شنبه ۱۷ مهر ۹۵ , ۱۲:۴۷ سیامک پور اسد
واصبر صبرا جمیلا....
یاحق
فعلا که داریم صبر میکنیم دیگه ببینم کی صبر ما هم تموم بشه.:))
ممنون از حضور و نظر زیباتون
ولشون کن بابا. اینا مریض ان..
اره بخدا لامصب انگار لاعلاجه هم.
ممنون از حضورتون
دمتوت گرم
در گرمای محشر زیر خنکای چادرتان باشید
یاعلی
ممنونم
ان شاا...
تشکر از حضورتون
شنبه ۱۷ مهر ۹۵ , ۱۴:۳۱ سید مهدی عاشق علی
سلام
بسم لله الرحمن الرحیم
وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا
سلام
جاهلون...هعی...
ممنون از حضورتون
بش میگفتی صورتتو بیار جلو این چیه رو صورتت:/

بعد یدونه میزدی تو اون دهنش که دیگه ب کار و زندگی کسی کار نداشته باشه...........ای:///////

ملت فضولنا:/

یه توووووووو دهنییییییی لازمش بودههههه عااااا بخدا:///////

نه نه میگفتی بیا سیب بخور چیز نخور این بهتره:)))))))))

والا:))))

یکی نیس بش بگه شما پنجره رو بکش بالااااا خودت یخ نکنی عمو جووووون ب فکر بقیه نباش بیشور بی غیرت بی شخصیت://///

فرشتههههه چراااااااا نزدی تو اون دهنش چراااااااا؟؟؟://///
همه ی اینها انجامش از ارزوهای خودم بود ولی حیف نمیشه.
کسایی که این مدلی متلک میزنن باید مثل خودشون جوابشون داد که البته اون موقع چیزی یادم نیومد ولی بعدش جواب ها تو ذهنم می اومد.:)))
البته یه روز به نظرم یه درگیری با متلک پرون ها داشته باشم ولی هنوز دارم تحمل میکنم کی کاسه ی صبرم لبریز بشه خدا میدونه.
ممنون از حضورت عزیزم
دلتون گرم گرمارو بیخیال ماهم جنوبیم دیگه باهاش کنار اومدیم 
تازه بعضیا اینجا چله تابستون با کت و شلوار سر چهار راها منتظر تاکسی ان
یعنی اونام گرمشون نیست!!!
البته گرما عادی نمیشه ولی باید تحمل کرد راه دیگه ای نیست.
والا نمی دونم برای منم سواله که اونایی که زمستون با ساپورت میان بیرون سردشون نیست ایا؟؟
ممنون از حضورتون
چی بگم واقعا...
:))
ممنون از حضورت
قرار نیست همه یه سطح فکری داشته باشن ولی قراره که احترامی هم در کار باشه.
متاسفانه این تیپ از رفتارها رو روشنفکرای فکر نکرده از خودشون درست میکنن.
وگرنه فکر درست و روشن میگه که هر کسی مسئول کار و رفتار خودشه. کسی حق نداره به کسی متلک بندازه
شما هم ناراحت نباشید. کسی که دل بنده مومن رو به درد بیاره، با خدا اعلام جنگ کرده و خدا برای یاری دوستانش شتابانه...
خداوند متعال فرمود: چقدر مفلوکند کسانی که رضایت مردم را بر رضایت من ترجیح دادند. همانا من جهنم خود را برای آنها آماده کرده ام...
بله واقعا کاش احترام رو یاد می گرفتند.
همون موقع ناراحت شدم ولی چیزی نیست که بخوام خیلی بخاطرش ناراحت بشم بیشتر حرص میخورم.
یکی سوالی متلک میزنه یکی توهین میکنه یکی قربون صدقه ات میره. اخری از صدتا فحش بدتره خودم اون شب نزدیک اذان مغرب تجربه اش کردم بخدا بغض کرده بودم حیف که شب بود نمی شد چیزی بگم.
امام حسین (ع):دین ندارید لااقل ازاده باشید.
ممنون از حضورتون
سلام
به نظر من این متلک پرونی ها از نوعی سرخوردگی نشأت می گیره. وقتی خود فرد یا خانواده ی خودش مقید به حجاب نیستن همیشه به افراد محجبه حسادت می کنن و با این حرفها می خوان عمل خودشونو موجه نشون بدن. فقط هم مختص به چادر نیست کسانی که مانتوی گشاد و بلند می پوشن و مقنعه می گذارن از این پوزخند ها و متلک ها زیاد شنیدن. مثلاً: حتماً کچله که همیشه مقنعه سرشه می دونی چرا مانتوی گشاد می پوشه می خواد نواقص هیکلش مشخص نشه!! و از این جور چرندیات. اما وقتی یه نگاه به گوینده این حرفها میندازی بجای عصبانیت دلت براش می سوزه. شاید اون تو خانواده ای بزرگ شده که معنای شیرین اعتقاد رو یاد نگرفته برای همین هم آرامش روحی نداره و مجبوره با زدن نیش به دیگران خودشو آروم کنه.
اره واقعا شاید همین جوری باشه.ولی بعضی هاشون واقعا فکر میکنن کار خودشون صحیحه.
دختر بودن سخته خیلی سخته...هعی...
ممنون از حضورتون
شنبه ۱۷ مهر ۹۵ , ۲۲:۱۰ مهندس مکانیک خودرو
انشاالله برای خدادخترهاچادری باشندوباافزایش وکاهش دمای هوا وحرف مردم اونوازسرشون برندارند
ان شاا...
بعضی ها شاید بردارن ولی خیلی ها به این چیزها عادت میکنن و اگه قرار بود بردارن همون اول برداشته بودن.
هر چند عادی نمیشه و همیشه ناراحت میشی.
ممنون از حضورتون

پ ن 2 :
تکلیف مشخصه.. فقط باید باهاشون سر کرد و ساخت !
:)
واقعا چه راه خوبی.:))
جفت پا بریم تو حلقشون چطوره؟؟:))
ممنون از حضورتون
این ادم ها هدفشون همینه که اعصاب شما رو خورد کنن شما هم بهشون توجه نکنی بهترین کاره...
خدا هدایتشون کنه
به قول دوستم مثلا میخواسته یه تلنگر بزنه من متحول بشم:)))
خدا هممون رو هدایت کنه ان شاا...
ممنون از حضورتون

براشون قرآن بخون:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ‏

قُلْ یَأَیَّهَا الْکَفِرُونَ*

لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ*

وَ لَا أَنتُمْ عَبِدُونَ مَا أَعْبُدُ*

وَ لَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتمُ‏*

وَ لَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ*

لَکمُ‏ دِینُکُمْ وَ لِىَ دِینِ*



کل قران هم ختم کنم اثر نداره که نداره.:))
ممنون از حضورتون و ذکر سوره ی کافرون

یه بار یکی تو پاساژ به ما نگاه کرد و گفت :خواهر از نماز جمعه میاین چادر سرتونه؟!!!
ما هم ک حول کرده بودیم چیزی نگفتیم و پسر رد شد
حالا دوست منم مثل خواهر شما اصرار داشت که پسرو پیدا کنه و بگه تو از حزب الله اومدی ک انقدر ریش داری...
خلاصه که کل پاساژ ما رو دنبال خودش کشوند ک جواب تیکه پسره رو بده اما خداروشکر پیداش نکرد:)
خخخخ اون ریش نبوده پشم بوده:)))
پیداش میکردین هم بد نمی شد شاید ضایع میشد دیگه از این غلطا نمی کرد.
ممنون از حضورت
باامیربهزاد پور موافقم
ایشون هم با شما موافقه:) 
ممنون از حضورتون
عاشورای حسینی تسلیت باد
التماس دعا
همچنین به شما
ممنون از حضورتون
گاهی فقط سکوت سزای سبک سری است...
این گاهی ها داره برای ما زیاد میشه...شاید باید جوری دیگه ای واکنش نشون بدیم.:)
ممنون از حضورتون
من هرچی فکر میکنم هیچ راهی به جز اینکه با بی محلی از جلوش بگذرید نمیبینم !!!اونم یک خانم چادری

البته خیلی باید بی حیا باشد پسری که دیگه به دختر چادری هم بخواهد تیکه بیندازد

ولی در کل وقتی پسری تیکه می اندازد یعنی هدفش دیدن عکس العمل شماست و حتی از پاسخ شما و توهین به او هم لذت میبرد
در واقع منتظر دیدن عملی به غیر از سکوت و بی اعتنایی هست.پس بهترین کار بی اعتنایی هست
چون جواب ابلهان خاموشیست...
عاقلانه ترین راه همینه که شما میگید اما همیشه ادم نمی تونه سکوت کنه,صبر و حوصله ی ادم ها هم حدی داره.
میرسه اون روزی که صبر و حوصله ام ته بکشه و واقعا نمی دونم چند خط از چوب خط های حوصله ام مونده.
ممنون از حضورتون
اگر پسری به یک دختر متلک انداخت اون دختر چه کار کنه؟
اول این که من موندم یه پسر چطور میتونه تا این اندازه در مقابل یه دختر خودشو کوچیک کنه..تا کجا میتونه خودشو وقیح کنه که به یه دختر متلک بنداره...
اما کارهایی که دختر خانوم میتونه انجام بده:
1-به صورت اقا پسر لبخند بزنه..که در اون صورت یعنی اقا پسر بیا دنبالم...
2-جواب پسر رو با شیرین زبونی بده...که در اون صورت بحث گل میندازه و پسره به یکی از احدافش یعنی حرف زدن با شما رسیده
3-شروع کنه فحش دادن..که در اون صورت ممکنه پسری که به خودش اجازه متلک گفتن میده چهارتا بدترشو برگردونه و ابروی دختر توی خیابون بره..
4-پسر رو نصیحت کنه(اینو دیدما)..که باز در اینصورت پسر میگه به به عجب دختر ساده ای و ...
5-خودش رو به کر بودن بزنه و زیر لب بگه یا فاطمه زهرا خودت کمکم کن تا از این شر رد بشم و خودت هدایتشون کن...
ببینید هر کنشی یه واکنشی داره اگر میخواهید واکنش نبینید هیچ عکس العملی نشون ندید و سعی کنی از اون مکان مخصوصا اگر خلوته دور بشید...و خودتون رو به جمع برسونید...
بالاخره اگر مزاحمت ادامه داشت هستن هنوز عده ای با غیرت...
هر چند کم ولی هستن هنوز...
اونا خودشون کوچیک و پست هستن نیازی به کوچیک کردن نیست.
3  رو قبلا 2,3 باری انجام دادم خودم خالی شدم ولی نتیجه اش خوب نبود.
4 خیلی مسخره است:))))
5 رو انجام میدیم ولی خیییلی اعصاب و صبر میخواد مگه یه ادم چند بار میتونه تحمل کنه؟ چند بار میتونی خودتو به نشنیدن بزنی؟؟ 
من وقتی خودم تنهام(خصوصا اگه هوا هم تاریک باشه) اگه بخوام هم نمی تونم واکنشی نشون بدم,ادم اونقدر میترسه که فرار رو به قرار ترجیح میده.هر چند بعدش باید عصبانیت و بغض رو تحمل کنی.
کمن ولی بله شکر خدا هنوز منقرض نشدن.
ممنون از حضور و نظرتون

من دلم برای این ادما میسوزه

تاسف میخورم چرا این خانم این اقا با این سن سال انقد احمقه انقد دنیای کوچیکی داره

برای من یکی دوبار بیشتر پیش نیومده اونم خیلی وقت پیشا

نمیدونم شما که میگی زیاد با این ادمای ابله روبرو میشی میتونی با من هم عقیده باشی یانه(چون به قول خودتون ادم یه جایی به بعد دیگه اعصابش نمیکشه)

ولی من فکر میکنم دو حالت میشه با اینا برخورد کرد اگر یه چیزی گفت و رد شد و رفت حتی سرتون هم بلند نکنید زاویه دیدتون هم تغییر ندید اصلا انگار نه انگار

شما هم راهتون رو برید

اما اگر یه موقعیتی بود مث موقعیتی که شما تعریف کردید که هم شما ایستادید و هم طرف مقابل ایستاده(اگر ادمی که میپرسه خیییلی قیافه و سر وظاهرش لاابالی نباشه) من جوابشو میدم

کاملا با آرامش و اقتدار

مثلا اگر بهم بگه وجدانا گرمتون نمیشه؟ و کنارش یه خانوم اونطوری که شما گفتید نشسته باشه من مثلا بهش میگم تا حالا عمیقا به کلمه وجدان فکر کردید؟ من وجدانا دارم لذت میبرم از نوع پوششم تو این گرما ، به خاطر اینکه من چیزی رو درک میکنم که متاسفانه شما تا این سنتون قادر به درکش نبودید

بعدم خیلی محکم و متین از اونجا دور میشم :)))

خشن تر از اینم نمیشه حرف زد چون حس تمسخر طرف به حس تنفر راجع به پوششتون تبدیل میشه


ببخشید خیلی حرف زدم:)


باز هم من کمتر از دوستام با این ادمها رو به رو شدم اون روز چیزهایی که یادم می اومد رو شمردم کلا بخوام حساب کنم میشه حدود 20 بار!دوستانی دارم میگن بیش از صدبار!!!
بله باهاتون موافقم دنیایی کوچیک و کوته بینانه!
من نه با جواب دادنشون موافقم و نه با ندادنشون؛واسه همین هر دو مورد رو انجام دادم.
ولی واقعا اعصاب اهنین میخواد تحمل کردن...
جواب دادن این شکلی نیاز به از قبل فکر کردن داره؛متاسفانه این ادمها عین ویروس ایدز هستن شیوه ی حمله و نوع گفتارشون همیشه با دفعه ی قبل فرق داره:))
ممنون از حضورتون
جمعه ۳۰ مهر ۹۵ , ۰۰:۰۷ مهرداد طارقلی
عجب... 

یه چک میزدی زیر گوشش که جوابش را بگیره !!!   خخخخ
حقیقتش دوست داشتم ولی متاسفانه نمیشد :))
ممنون از حضورتون
عزیزم خیلی سخته...
درک می کنم.
:)
تو خودت باش حالا هرجور و با هر سختی 
به امید خودش
:(
کم خطر ترین راه همینه هر چند نگه داشتن خودت خیلی سخته واقعا!
به امید خودش نه به امید خلقش:)
ممنون از حضورت

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan