هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


کاش...

آنکه دائم هوس سوختن ما میکرد

کاش می آمد و از دور تماشا میکرد


پ ن : میتونید تک بیت های مورد علاقه تون رو بنویسید:)

نمیداند دل تنها، میان جمع هم تنهاست
مرا افکنده در تنگی که نام دیگرش دریاست

تو از کی عاشقی؟! این پرسش آیینه بود از من

خودش از گریه ام فهمید:
مدت هاست
مدت هاست...

"فاضل نظری"
خیلی زیبا بودن :)
ممنون از حضورتون
باید از سمت خدا معجزه نازل بشود
تا دلم ، باز دلم ، باز دلم ، دل بشود
چقدر این شعر دوست داشتنیه .
ممنون از حضورتون

میشه حالا دو بیت باشه ؟

مشکی ترین ستاره ی شبهاست چشم تو

شاید خسوف کامل دنیاست چشم تو


معصوم و سر به زیر صدایش نمیچکد

اری متین و ساکت و اقاست چشم تو


شما 10 بیت بنویس:)
خیلی زیباست.
ممنون
تشکر از حضورتون
دوشنبه ۱۰ آبان ۹۵ , ۲۱:۵۲ سید مهدی عاشق علی
سلام   یه کم از تک بیت بیشتره


ای فدای تو هم دل و هم جان

وی نثار رهت هم این و هم آن

دل فدای تو، چون تویی دلبر

جان نثار تو، چون تویی جانان

دل رهاندن زدست تو مشکل

جان فشاندن به پای تو آسان

راه وصل تو، راه پرآسیب

درد عشق تو، درد بی‌درمان

بندگانیم جان و دل بر کف

چشم بر حکم و گوش بر فرمان

گر سر صلح داری، اینک دل

ور سر جنگ داری، اینک جان

دوش از شور عشق و جذبهٔ شوق

هر طرف می‌شتافتم حیران

آخر کار، شوق دیدارم

سوی دیر مغان کشید عنان

چشم بد دور، خلوتی دیدم

روشن از نور حق، نه از نیران

هر طرف دیدم آتشی کان شب

دید در طور موسی عمران

پیری آنجا به آتش افروزی

به ادب گرد پیر مغبچگان

همه سیمین عذار و گل رخسار

همه شیرین زبان و تنگ دهان

عود و چنگ و نی و دف و بربط

شمع و نقل و گل و مل و ریحان

ساقی ماه‌روی مشکین‌موی

مطرب بذله گوی و خوش‌الحان

مغ و مغ‌زاده، موبد و دستور

خدمتش را تمام بسته میان

من شرمنده از مسلمانی

شدم آن جا به گوشه‌ای پنهان

پیر پرسید کیست این؟ گفتند:

عاشقی بی‌قرار و سرگردان

گفت: جامی دهیدش از می ناب

گرچه ناخوانده باشد این مهمان

ساقی آتش‌پرست آتش دست

ریخت در ساغر آتش سوزان

چون کشیدم نه عقل ماند و نه هوش

سوخت هم کفر ازان و هم ایمان

مست افتادم و در آن مستی

به زبانی که شرح آن نتوان

این سخن می‌شنیدم از اعضا

همه حتی الورید و الشریان

که یکی هست و هیچ نیست جز او

وحده لااله الاهو


البته فقط یه کم بیشتره :)
ممنونم خیلی زیبا بود.
تشکر از حضورتون
سلام
✍🏻️
😔
می روم خسته و افسرده و زار...
سوی منزلگه ویرانه خویش
به خدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش..!

فروغ
سلام :)
به به چه زیباست
تشکر
ممنون از حضورت
دل جــــز ره عشق تــــو نپوید هـرگــز         جز محنت و درد تو نجوید هرگز

             صحراى دلم عشق تو شورستان کرد         تا مهر کسى در آن نروید هرگز

ز

خیلی زیباست.
ممنونم
تشکر از حضورتون
هستم اگر میروم ...گر نروم نیستم:)))
اینو موقع رفتنت نوشته بودی؟
خیلی زیباست
ممنون از حضورت
هستم اگر میروم ...گر نروم نیستم:)))
تشکر از حضورت:)
موجیم که آسودگی ما عدم ماست 
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم .
هعی...
ممنون از شعرتون
تشکر از حضورتون

آنکه دائم هوس سوختن ما میکرد

گو تو خوش باش که ما سوختگان راهیم!


:)
این یه مدل دیگشه :))
ممنون از حضورتون
سلام
کفر را جذبه های لبخندت، چاره ای نیست جز مسلمانی
خنده کن یا مکارم الاخلاق معجزات تبسمی داری
سلام
خیلی زیباست.
ممنون از حضورتون

خنده بر لب می زنم تا کس نداند راز من
ورنه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت
هعی...اره واقعا
ممنون
تشکر از حضورتون
یا حسین غریب مادر تویی ارباب دل من
یاحسین
ممنون از حضورتون
سه شنبه ۱۱ آبان ۹۵ , ۲۰:۲۳ محمد حسین امینی

چی میشه امسال و آقا منو زائرت بدونی

توی لیست اربعینت اسممو بلند بخونی...


یا...

گاهی باید دل به دریا زد

گاهی باید از غزل ترسید

دم دمی بال و پری بگشای

گاهی باید یک نفس خندید

هر دوتا شعر خیلی زیبان.:)
ممنونم
تشکر از حضورتون
هم شعر وهم تصویر زیباست 
 ممنونم:)
تشکر از حضورتون

زیر ِ باران ، دیدن دلدار می چسبد عجیب
دست توی ِ دست های ِ یار می چسبد عجیب

معنی ِ بی تاب بودن هایمان جز “عشق” چیست ؟
این غزل هاِ لحظه ی ِ دیدار می چسبد عجیب

به به 
خیلی زیباست :)
ممنونم
تشکر از حضورتون
خوب خیلی سخت شد که ، کلی تک بیت هست که من دوست دارم ، حالا کدومش رو بگم اوووم ، یکی خیلی ظلم میشه دوتا میگم ^_^
1-
من در عجبم ز میفروشان کایشان
        به زانکه فروشند چه خواهند خرید

2- 
غلام همت شنگولیان و رندانم
         نه زاهدان که نظر می‌کنند پنهانت


هر دوتام از خیامه

خب من که گفتم تک بیت هایی که دوست دارید رو میتونید بنویسید :)
دوتاش خیلی زیبا بود:)
ممنونم
تشکر از حضورتون
عمر اگر خوش گذرد زندگی نوح کم است
ور به سختی گذرد نیم نفس بسیار است :)
هعی...بله
ممنون از حضورتون
تمام شهر گرفته عطر گل مریم
مگر تو باز روسری ات را تکانده ای. . . 
خیلی زیباست
ممنونم
تشکر از حضورتون
چیه اونجوری نگا نکن خب من بیت بلد نیستم @_@ ححح

حیف نون به دوستش میگه کجا به دنیا اومدی؟ میگه: بیمارستان حیف نون میگه عخی مریض بودی ححح

اینم بیت من :)) بیشتر ازین از دستم برنمیومد ححح
خخخ باشه می پذیرم:)
البته ادبیات اون 4 سال ابیات قشنگی هم داشتا اقای دکتر:)
ممنون از زحمتت:)
تشکر از حضورت
با اجازه عکس رو به  ذخیره کردم برای عکس شخصی شبکه مجاز ی ایم
خواهش میکنم.
راحت باشید.
تشکر از حضورتون
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan