هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


لیمر:)

گفتن امشب ساعد 12 به بعد احتمال لیمر هست . :)

هوای ابری ؛ باد نسبتا خنک ... بوی بارون رو میشه حس کرد:)


"اول دبیرستان_کلاس زبان خارجه"

بچه ها : خیلی وحشتناک بود ، شیشه ها داشت می لرزید ، برق کل شهر هم رفت، چندتا از درخت ها هم افتاده ...دیشب کل شهر رو بهم ریخت.

اکرم : راستی خانم لهیمر به انگلیسی چی میشه؟!!(در اصل لیمر هست تو تلفظ معمولا بهش میگیم لهیمر)

معلم زبان : اگه بری از یکی از استان های اطراف بپرسی نمی دونه چیه توقع داری معادل انگلیسی داشته باشه ؟:)))


* لیمر : بادی بسیار شدید که فصل پاییز معمولا همراه با اولین باران سال شروع به وزش میکند؛ در حقیقت لیمر نشانه ی شروع اولین باران سال است:)

پ ن : خبر آمد لیمری در راه است

سر خوش آن دل که از آن آگاه است

شاید امشب بیاید ؛ شاید

پرده از باران گشاید , شاید... :)

اصطلاح جالبی دارین برای باران :)
برای باران نیست برای باد شدید قبل از بارونه.:)
ممنون از حضورتون
چه جالب :)))
بلی خیلی جالب است:)
ممنون از حضورتون
چ باحال!
نبره تتون!
:)
نه مراقیم :) 
حالا برعکس همه من خیلی لهیمر دوست دارم دقیق نمی دونم چرا:)
ممنون از حضورتون
این اصطلاح مربوط به کدوم شهر هست؟

مرحبا به شعر :دی
یکی از شهرهای استان بوشهر:)...یعنی تقریبا کل استان بوشهر باهاش اشنا هستن:)
البته فکر کنم اصلش لیمر هست ولی تو تلفظ میگیم لهیمر:)
شرمنده نکنید:)))
ممنون از حضورتون
چهارشنبه ۱۲ آبان ۹۵ , ۱۷:۰۵ امیری حسین و نعم الامیر
اینجا هم لهیمر بود الان بارون شده
حالا ما هم امشب میزنه ان شاا...:)
ممنون از حضورتون
اینجا صدتا ازین بادا اومده ولی کو بارون
خب اینجا هم کم بارونه ولی معمولا لیمر نشونه ی شروع بارونه خودش هم همراه با بارونه:)
ممنون از حضورتون
چه جالب
اینجا رو داره باد میبره@ _@
ان شاا... برای شما هم نوید بارون باشه:)
یاعلی
داره باد وبارون میاد اینجام:))))
تبریک میگم:) البته لیمر معمولا باد خیلی شدیده :)
روزی ما باشه ان شاا...:)
ممنون از حضورت
این باد شدید دو روزه داره اینجا می وزه! آدمو با خودش می بره!
باید نام اینجا رو بزارن سرزمین بادها!
البته خوب بود دیشب بارون اومد و زمین خیس بود و گرد و خاک نشد!
نه دیگه ما فوقش یه شب طول میکشه که همون هم معمولا همراه با بارونه :)
خخخخ حتما شما هم موهیولشون هستید :)))
بازم خدا رو شکر.
ممنون از حضورتون

دیروز من تو خیابون کور شدم انقد باد  گرد و خاک و اشغال کرد تو چشمم :/

امروز ولی بارون اومد .الانم داره میاد :)


اشکال نداره کل سال ما گردوخاک میخوریم یه بار هم شما :)
به به؛ به بارون بعدش می ارزه:)
ممنون از حضورتون
خخخخخ
قانع شدم
من دارم میرم :))))
:)
افرین
برو به سلامت :)
بالاخره مال ماهم بارون اومد
خدا رو شکر :)
ممنون از حضورتون
عکستون محشره...

قابل نداره :))
ممنون از حضورتون
جالب بود.. نشنیده بودم!

+
تن مرحوم آقاسی رو نلرزونید تو رو خدا....
:)
:)
مگه مرحوم اقاسی هم در این مورد شعر گفتن؟ :))))
خدا رحمتشون کنه.
ممنون از حضورتون
من را یاد سال هایی که در بوشهر بودم انداختید
..درسته وقتی این باد میاد ..اگر کسی بگوید 
چه بادی است ..میگن ها لیمره عامو  
 شعر هم بسیار جالب بود 
جدی؟ شما هم بوشهر بودید ؟ من خودم بوشهریم واسه همین یادتون افتاده :)
:)
لطف دارید روح شاعر شعر شاد :)
ممنون از حضورتون
دنیاتون پر از رحمت
ان شاا...
همچنین
ممنون از حضورتون
همیشه حالت خوب دلت شاد آبجی :)
ممنون عزیزم
البته لیمر نزد...ابرها هم رو به کم شدن هستن :(
ممنون از حضورت
لیمر چه اصطلاح جالبی
:)
ممنون از حضورتون
لهیمر :))
فارسیش لیمر عامیانه ما میگیم لهیمر :))
ممنون از حضورتون
خخخخ
بلی من موهیولشون هستم. البته در سنین جوانی :)
هم باز اینجا خوبه. قبلا توی شهرستان بودیم. اونجا چون یه دشت بود، همش باد میومد! اونقدر شدید بود که نمیتونستی موافق جهت باد راه بری!
پس درک میکنم

خخخخ
اتفاقا ما دیشب لیمر زد ولی بادش شدید نبود.:)
ممنون از حضورتون
چه جالب
:)
تشکر از حضورتون
چه جالب ، ولی چه انتظار هایی داشتین ها ، خوب بنده خدا از کجا معادل پیدا کنه :/
خخخخ من نپرسیدم که دوستم پرسید:)))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan