يكشنبه ۲۳ آبان ۹۵
گاهی به بعضی ادمها فکر میکنی و از خودت میپرسی دلیل خلقتشون چی بوده؟
فرقی نمیکنه ادم خوبی باشه یا بد یا حتی خاکستری...اما به جواب های نسبتا جالبی میرسی.
به نظرم بعضی ها زاده شدن برای در مجلس...
پدرش بخاطر بیماری چند سالی هست افتاده شده ؛ چندین بار قسمت هایی از پاهاش قطع شده و تو اخرین عمل جراحیش قطع شدگی تا بالای زانو ها رسید. هر وقت حالش بد میشه میگن شاید.... (دور از جونشون)
از وقتی ازدواج کرد با خانواده اش مشکل داره ؛ حالا هم که با مادر و خواهرش قهره... مدت هاست به خونه سر نزده, دزدکی میاد و میره که مبادا خبر به گوش خانواده اش برسه...
مگه میشه پدر حسرت دیدنش رو نداشته باشه؟؟!!
از خودم میپرسم اگه پدرش یه دفعه... چکار میکنه؟ غیر از اینه که زیر تابوت رو میگیره و چند قطره اشک میریزه؟ غیر از اینه که حسرت بودنش رو میخوره؟
حالا پدر حسرت دیدنش رو داره اما سراغی ازش نمیگیره...فردا هم با یه لباس مشکی در مجلس می ایسته و جواب تسلیت مردم رو میده...
به نظرم بعضی ها زاده شدن برای در مجلس!
پ ن1 : قصدم قضاوت دیگران نیست...اما بعضی چیزها دیدن یا حتی شنیدنشون درد داره.
پ ن 2: زیادند ادمهایی که فقط مخصوص در مجلس هستند ... هر چند بعضی ها مخصوص همین هم نیستن!!!
پ ن 3: زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید.... ورنه بر سنگ مزارش اب پاشیدن چه سود؟
پ ن 4: قدر ادمها رو تا وقتی هستند بدونید:)