هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


شاید شما هم بیمارید...

من فکر میکنم تمام آدمهای زمین بیمارند، حتی گاهی بیماری های سخت و ناشناخته... از بیماری های متداول همیشگی که بگذریم به امراض بدتری میرسیم ؛ مثلا بعضی ها به مرض خودشیفتگی ، بدخلقی یا خوش خلقی ، بد فهمی یا نفهمی، خوش خطی یا بدخطی و حتی بعضی ها به  مرض مهربانی مبتلایند !

شاید تعجب کنید و بپرسید مگر خوش خلقی ، خوش خطی یا مهربانی بیماری اند؟!  قاطعانه پاسخ میدهم بله !

مگر میشود خوش اخلاقی که تو را شیفته ی رفتارش میکند، خوش خطی که نوشته هایش را تا همیشه برایت ماندگار میکند یا حتی مهربانی که تا مرز نیستی میکشاندت را بیمار ننامید؟؟!

اتفاقا به نظر من بیماری آنها مهلک و خطرناک است ؛ شاید چیزی شبیه به ایدز یا حتی بدتر... این بیماری دوره ی نهفتگی متفاوتی دارد و  حتی گاهی بسیار طولانی ، در این مدت بیمار از درد خود بی خبر است اما افراد بسیاری را مبتلا میکند و آنگاه که متوجه میشود شاید خیلی دیر باشد، بیماری اش در قلب بسیاری رسوخ کرده و یا حتی نفسی را در سینه کشته باشد !

نمی دانم ؛ شاید شما هم بیمار باشید ! ... پیشنهاد من این است که در قدم اول خود را به گوشه ی خلوت و دنجی برسانید و سعی کنید با آرامش و دقت یک چکاپ کلی از خود بگیرید ؛ در قدم بعد به افراد اطرافتان نگاهی بیاندازید، اگر خدایی ناکرده بیماری شما کسی را مبتلا کرده لطفا در اسرع وقت به دنبال راه درمان باشید!

من یه بار به داداشم گفتم: حالم بهم میخوره اینقد مهربونی.
وای مرسی فرشته، من میخاستم این حرفی که به داداشم گفتم رو جایی بگم تو بسترش رو فراهم کردی :)
خوبه یکم رو خودمون زوم کنیم و مرض هامونو بفهمیم.
:)
خواهش میشه:))
اره زوم کن و دقت کن کسی رو نکشته باشی ها:))
ممنون از حضورت
نگاه جالبی بود:)
لطف دارید:)
ممنون از حضورتون
چه خوب گفتیツ
ممنون:)
تشکر از حضورت
کاش خوش خطی لااقل مسری باشه! برم کنار یک خوش خط عطسه کنه تو صورتم کمی خوش خط شم با این حساب. :)
اون نوع مبتلا هم هست که فکر نمیکنم میسر بشه ولی حالا امتحان کنید شاید شد (ما مسئولیت امراض دیگه رو نمی پذیریم:)) )
ممنون از حضورتون
بلی..

آدم ممکنه یه روزی به خودش بیاد و ببینه بیمار دیگری شده..

"شازده کوچولو برای اینکه به خاطر بسپارد، تکرار کرد:
- آنچه اصل است،‌ از دیده پنهان است.
- آنچه به گل تو چندان ارزشی داده، عمری است که تو به پای او صرف کرده‌ای.
شازده کوچولو برای اینکه به خاطر بسپارد، تکرار کرد.
- عمری است که من به پای گل خود صرف کرده‌ام.
روباه گفت: آدمها این حقیقت را فراموش کرده‌اند ولی تو نباید فراموش کنی. تو هر چه را اهلی کنی، همیشه مسئول آن خواهی بود. تو مسئول گل خود هستی...
شازده کوچولو برای آنکه به خاطر بسپارد، تکرار کرد:
- من مسئول گل خود هستم..."

خیلی قابل تامل بود نوشتتون..

در پنااه خدا..
:)
البته منظور من از بیماری بیشتر اینه که انقدر خوب باشی(حالا هر نوع خوبی) که دیگران مریضت بشن:)
خیلی کتاب شازده کوچولو رو دوست دارم:)
لطف دارید:)
+چکاپ رو انجام دادید؟
تشکر از حضورتون
بسی قابل تامل بود!
ممنون:)
+چکاپ انجام دادید؟:)
تشکر از حضورتون
اون وقت تکلیف بیماری مهربانی و این چیزا مشخص نشد! چه جوری اون بیماری میتونه صدمه بزنه؟ خب قلب دیگرونو تسخیر کنه. مگه بده؟
اره اگه درمانی براش نباشه میتونه بد باشه؛اگه یکی رو انقدر وابسته کنه که ازارش بده نمیتونه بد باشه؟این که دیگرانو وابسته خودت کنی اما نتونی بهشون درست برسی یه بیماریه که باید درمان بشه:) حالا این بین ممکنه بیماریتون به یکی سرایت کنه و بتونید مسئولیتش رو قبول کنید اون دیگه خوب میشی:)
+راستی چکاپ کردید؟:)
ممنون از حضورت
چکاپ؟!
قرار بود چکاپ کنم؟!کی؟
کوچولو هم نوشتی مثلا کسی نخونه؟!

پس اصل مریضی مرض وابسته کردن دیگرونه وقتی نمیتونی بهشون پاسخ بدی...شایدم اونایی که وابسته کسی میشن که نمیتونه بهشون پاسخ بده مریضن! اما چون همه گیره ما داریم بیامری رو اشتباه میکنیم! آمدا باید جذاب باشن اما نباید وابسته بشن...

گفتم که پیشنهاد اولیم اینه که همه خودشونو چکاپ کنن و بعد به اطرافشون نگاه کنن:) شما هم بکنید ضرر که نداره:)
کوچولو ننوشتم که؟:))
نه کسی که وابسته میکنه تا حدودی دست خودشه و نه کسی که وابسته میشه:)
درد اونجاییه که بعضی چیزها زیاد میشه اما دست خود آدمها نیست... گفتم که به نظرم دوره ی نهفتگی طولانی داره و وقتی متوجه بشی کار از کار گذشته.
ممنون از حضورت
يكشنبه ۷ خرداد ۹۶ , ۱۵:۲۹ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
برم یه چکاپ بکنم!!
داریم آدمایی رو که مارو بیمار خودشون می کنند، ولی نمیان یه سر مارو درمان بکنند!
:)
اره و تو سعی کن از اونا نباشی:)
ممنون از حضورت
 بسیاری از ما نا خود آگاه گرفتار چنین بیماریهایی هستیم .. که گاهی هم عوامل 
اجتماعی و برخوردی موجب آن میشود ..
 یکی دیگر از این بیماریهای خطرناک عادت به  دروغگویی است ... که حتی اجتماع را هم 
منحرف و دروغگو میکند ..
بله و واقعا گاهی دست خود ادم نیست:)
بله متاسفانه اینم یه درد دیگه است که اولش اختیاری ولی بعدش انگار بدون اختیاره:(
ممنون از حضورتون
اوهوم.
ادم ممکنه بیمار کسی بشه و مبتلا که درمون نداره!
اره پس تو مراقب باش کسی رو بیمار نکنی یا اگه کردی دنبال درمان باش:)
+ رو انجام بده:)
ممنون از حضورت
خیلی قشنگ نوشتید
لطف دارید:)
ممنون از حضورتون
دقیقا مثل من که این مرض مهربونی را دارم.

آخه خدا بسه دیگه چقدر مهربونی ، چقدر جذابیت ، چقدر خوبی تو من نهفتی خدا ، بسه دیگه :)

بنده هات میمیرن هاااا :)

خب تقصیر من نیست خدا داده ! من چیکارش کنم.

البته مدیونید فکر کنید من از خودم تعریف کردم هااا ، اصلا :)


خدا خدا رسیدگی کن لطفا:))
نه بابا تعریف چیه اختیار دارید:)))
اصلا یکی از صفاتتون تواقعه:)))
تشکر از حضورتون
چه دید جالبی 
ممناان:)
جالب خوندی:)
خواهش:)
ممنون از حضورت
بعضی بیماریهادرمان بیماریهای دیگرند:)
اره دقیقا:)
ممنون از حضورت
میبیبنم که هیچی نشده دارید نسخه میپیچید! :)) امیدوارم واسه گرم کردن بازار کارتون این پست رو ننوشته باشید! :))

اگه تعریف بیماری این باشه.. بیماری همیشه هم بد نیست!
اره :)) باید یه جوری دستم گرم بشه دیگه:)
قاعدتا روان شناس نمیشم ما کارمون با بیماری جسمی خواهد بود(البتا در صورتی که دکتر شویم که شاعر میفرماید زهی خیال باطل:) ):))
اره خب گاهی هم خوبه بستگی داره از چه نوعی بهش نگاه کنید، حتی همین هم جوری که توضیح دادم گاهی بده:)
ممنون از حضورتون

سلام
ببخشید کلا این پست تون رو قبول ندارم.
به نطرم مشکل آدم هایی هستند که زود شیفته میشن. زودشیفتگی بیماری محسوب میشه، نه خوش اخلاقی و خوش خطی...
بعد برای اینکه مشکل رو به خودشون نسبت ندن که چون ویزگی بارزی ندارند، میگن مشکل از طرف مقابله...
خب ادم خوش خط چیکار کنه؟خط اش رو خراب کنه که کسی شیفته اش نشه؟
😁😀
سلام
زود شیفتگی هم یه بیماریه اما الزاما هر کس شیفته میشه زود نبوده:)
به نظر من محال یه ادم ویژگی خاصی نداشته باشه؛هر ادمی یه چیزی داره که از بقیه متفاوت باشه:)
اون یه مثاله از وابستگی و وابسته کردن؛ از وابسته کردن اما توانایی پاسخگویی نداشتن.
ممنون از حضورتون:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan