هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


منو این همه خوشبختی محاله:)

یعنی اوج مظلومیت ما رو میتونید تو این عکسها حس کنید:))
پ ن: باور کنید حتی بوی آسفالت و قیر و حتی‌تر صدای دعوای کارگرها هم برام قشنگ شده:))

درک تون میکن کاملا
پس برای شما هم‌ متاسفم:))
خب مبارک و خجسته باشه ایشالا. امیدوارم فعلا هم سروکار اداره گاز و مخابرات و فاضلاب به کوچتون نیفته یهو 
انشالا:)) والا باورم‌ نمیشه که کوچه‌ی ما پا بگیره تا یادم‌ میاد یه جاییش رو خراب میکردن میگفتن میخوایم فاضلاب،جوی آب، گاز و ... بزنیم الان دیگه چیزی نداریم واقعا فقط مونده لوله‌ی اینترنت:)))
خب الحمدلله. مثکه اونجا مدیریت شهریش عاقلتر از جاهای دیگه س :-)
اره انقدر عاقله که بعد ۳۵ سال کوچه‌مون اسفالت شده، اگه شانس ماست واقعا اینترنت هم لوله‌ای میشه:))
چشمتان روشن ^__^
سلامت باشی:))
من خودم به مسولین شهرتون سپردم ویژه بیان اونجا رو آسفالت کنند :)):دی 
بلکه یه محله شاد بشن :دی 😃😀😀😁

بند پ من نبود که کوچه تون همچنان آسفالت نشده بود :))
قدرمو بدون عامو :دی:)))


+
مبارکا بقول هلما 
چشمت روشن :))

ای بابا راضی به زحمت نبودیم،چرا رو انداختی اخه؟:))
بازم‌ ممنون انشالا بتونم‌ برات جبران‌ کنم:))
چشم چشم قدرتو از این به بعد بیشتر میدونم:))
سلامت باشید، روزیه کوچه‌های خودتون و عزیزاتون:))
خواهش میکنم وظیفه بود :دی 


+
فکر کن ما کوچه مون مثلا آسفالت نباشه :دی 
چون کوچه نداریم :)
بیشتر خیابونه :)
تا کوچه :)

++
یادمه بچه بودم کوچه مون خاکی بود یادش بخیر مادرم خودش درخواست آسفالت کوچه رو داد :)
و خودش و بابام پیگیر این داستان شدند در حد فکر کنم ده روز کمتر شایدم یه هفته بود که کوچه مون (کوچه خونه قدیمی مون) آسفالت شد :))
اونوقت همه همسایه ها مون برای تشکر از مادرم و پدرم اومدند خونمون :)
یادش بخیر :)


:))
+ پس چی میکشید از دست سر و صدای ماشین ها:))
++ خدا رحمت کنه مادر عزیزتو، والا ما چندین ساله درخواست دادیم و گفتیم ولی تازه یه هفته پیش اومدن قیر ریختن و دیگه امروز مرادمون حاصل شد:)) 
من اتاقم  دقیقا رو به خیابونه :|
دیگه زمستون ها میام تو اتاق دیگه میخوابم که صدای ماشین ها رو نشنوم یا اگر میشنوم کمتر بشنوم :)

ممنونم سلامت باشی :)
نه ما به سال نکشید چون کوچه مون خودش قبلا آسفالت بود ولی یک چند وقت  آب و فاضلاب خاک برداری کرده بودند و کوچه  خاکی شده بود  بعد از کمتر از ده روز به همت و تلاش بیشتر مادرم کوچه مون  رو آسفالت کردند :)

البته برای شب و وقتهایی که دلت گرفته باشه یا تنها باشب منظره‌ی رو به خیابون خیلی خوبه:)
+ خب خدا رو شکر، ما هم والا همه‌ی اینها رو کردن خدا کنه دیگه به بهانه‌ی چیز جدید نیان باز خرابش کنن:)
به به :)
به سلامتی و دلِ خوش ازش استفاده کنین :)))
:)
انشالا انشالا، ممنون انشالا روزیه کوچه‌ی خودتون:))
کی بود که نوشته بود اصلاً دلش نیاد ریش رو کنه ایترسه کثیف آبو؟ :)) دمش گرم خلاصه.
.
یعنی کل گاز کشور از پارس جنوبی باشه. و بعد حتی یک درصد از در آمدش صرف خود منطقه نشه. واقعاً تأسف باره. :(
خودم بودم:)) ماشالا ماشالا آبوآ لهجه‌تون هم فول شده ها :))

آخ نگو آقاگل که دلم آتیش میگیره، یه قانون هست که هر استانی که نفت یا گاز داره باید ۳% یا ۰/۳% از درآمدش رو صرف خودش کنن اون وقت یه کلیپ دیدم که نماینده‌مون داشت اعتراض میکرد به اینکه بودجه‌ی استان بوشهر تو سال ۹۴ فکر کنم -۳% بود:|| یعنی یه چیزی هم بدهکارشون شدیم:)))
کوچه ما آسفالته :|
به سلامتی انشالا:)
سلامت باشی :)
قربانت:))
یاد خودم افتادم که کوچه مونو آسفالت کردن و چقدر هیجان زده شده بودم بابتش، اون موقع ها 7سالم بود 😄 بعد از اون چند بار اومدن آسفالتو خراب کردن بخاطر گازکشی و فاضلاب و... بعد دوباره آسفالت می کردن، ولی اون آسفالت بار اول اصن یه چیز دیگه بود 😅
میبینی تبعیض و اختلاف طبقاتی رو؟ تو ۷سالت بود کوچه‌تون اسفالت شد من ۲۰ سالمه:))
انشالا که فعلا گذر هیچ اداره‌ای به کوچه‌مون نخوره، فقط همه‌اش رو آسفالت کنن:)
پنجشنبه ۱۶ آذر ۹۶ , ۰۸:۱۰ جنابــــــــ دچار
کثیف میشه از روش نرید :)))
اصلا دلم نمیاد از روش رد بشم:))
خداروشکر که بلاخره اونجا هم آسفالت شد 😂😂
آره واقعا خدا رو شکر:)
مبارکه :)

ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه‌ست.. :)
البته ب شرطی که تا اونوقت نمرده باشه...!
ممنونم، روزیه خودتون انشالا:))
الحمدلله فعلا که زنده است، خدا کنه فقط فعلا گذر اداره‌ای چیزی به ما نیافته:)
مبارکه
ممنون:)
چقدر جالب، به شهرداری میگفتید و رسیدگی نمیکرد؟
به اندازه‌ی تار تار موهای سرمون گفتیم، هر روز به برنامه‌ای داشتن اما دریغ، شهرداری ما خیلی چیز جالبیه، مثلا شما هرگاه دیدی گِل بلوارهای شهرمون عوض شده مطمئن باش( صد در صد تضمینی) که شهردار عوض شده، من‌ نمیدونم این شهردارها چه مشکلی با گِل بلوار دارن اخه:))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan