سه شنبه ۸ خرداد ۹۷
یکی از مواردی که در تمام طول زندگانیام تلاش کردم به بعضی از اطرافیانم بیاموزم اما متاسفانه در اکثریت موارد با شکست مواجه شدم این بود که "مسائلی در زندگی هر فرد وجود دارد که بهجز خودش به هیچ احدالناس دیگری مربوط نیست"!
این جمله شاید در نگاه اول بسیار سطحی و پیش پا افتاده جلوه کند اما در نگاهی دقیقتر یکی از پیچیدهترین و مهمترین آموزههای بشری است که متاسفانه عدم یادگیری آن افراد بسیاری را در دنیا زجرکُش کرده است.
افراد مبتلا به بیماریِ خطرناک پررویی و وقاحت عموما اقدام به دخالت،فضولی و پرسیدن سئوالات بیجا در مورد مسائل شخصی دیگران،که طبق هرگونه محاسباتی هیچ تاثیر و ربط مستقیم و غیر مستقیمی به آنها و زندگیشان پیدا نمیکند،مینمایند!
این وقاحت زمانی به بیشعوری و مسخرگی تبدیل میشود که شما در کمال ادب و احترام در صدد جواب ندادن یا پیچاندن فرد مقابل برمیآیید اما او همچنان با اصرار در پی جواب است و فکر میکند شما برای تصمیماتتان باید به او جواب پس بدهید و حتی گاهی اقدام به متلک پرانی نیز میکند!
اما... اما این مسخرگی زمانی به اوج خود میرسد که شما دقیقا رفتاری مشابه خود فرد انجام داده و یا به قولاً مقابله به مثل میکنید و او در کمال تعجب از رفتارتان ناراحت میشود!
توصیهای که من در ابتدای دورهی طفولیتم برای مقابله با این افراد میکردم بیخیال بودن و گذشتن بود؛ اما توصیهای که حال در اواسط دورهی طفولیتم میکنم این است که یکی از دستان خود را به حالت نود درجه بالا آورده،کمی از بدن خود فاصله دهید، نشانه گرفته و سپس با پشت دست به هر ناحیه از صورت فرد که ممکن بود بزنید، حتی اگر شرایط مناسب بود ناحیه یا ناحیههایی از بدن او که دیهی کمتری را شامل میشود شناسایی کرده و اقدام به ناقص کردن فرد کنید!
نمیدانم چه کسی نظریهی همیشه صلح و آرامش بهتر است را برای اولین بار ارائه داد اما من با حدود خمس قرن تجربه کلمهی همیشه را از این نظریه حذف کرده و این جمله را بدین صورت اصلاح میکنم:" صلح و آرامش خوب است اما گاهی خشونت از آن نیز بهتر و مفیدتر است"!
+ قرار نبود اینجوری تموم بشه ولی متاسفانه کنترلش از دستم خارج شد!
++ یکی از ترسها و دغدغههایی که همیشه موقع خواندن یا نوشتن متون انتقادی دارم این است که: "نکنه خودمم همینطوری باشم؟"
+++ تو پست قبلی متوجه شدم که ماشالا همتون اهل دلید :-))