هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


نوا را بنگار :)

از انتهای خیابان‌های پاییز زده تا ابتدای کوچه‌های بهاری تو را می‌خوانم ، در برکه‌ی نقاشی روی دیوار ، کنار ماهی گلی‌های سرخ نشسته در حوض تو را می‌بینم که آرام در آرامشِ حوض آب را نوارش می‌کنی!

تو از نسل کدام فصلی ، زاده‌ی کدام ماهی ، اهل کدام سرزمینی که شوق پرواز را در قلب کوچک پرستو‌ها و امید رویش را به جان برگ‌های خزان زده می‌بری؟ 

تو از کجا آمده‌ای که عطر سیب و گل‌های بهارنارنج می‌دهی؟

پاییز رسیده، کجایی؟ 

عصرهای سرد عاشقانه سلام می‌کنند، انار می‌خندد و گونه‌های خرمالو گل انداخته، کجایی؟

ابرها در فراقت سیل اشک‌ راه انداخته‌اند و برف بی‌قرارانه خودش را به زمین می‌کوبد ... اینجا کولاک شده ، فاصله برف و بوران راه انداخته است ... تو کجایی؟ 



دریافت

+ ممنونم از حورای عزیز برای دعوتش و بچه‌های رایوبلاگی‌ها برای چالش نوانگار :)
++ از خوبی‌های دقیقه نودی بودن اینه که حداقل الان نمی‌خوام فکر کنم‌ کی رو دعوت کنم چون وقتش تموم شد دیگه :دی
عزیزم... چه قشنگ:-)
قشنگی از خودته مهربون :*
شنیدم تا ۲۰ ام بود
گفتم با موسیقی متن رو بخونم وسطای راه تعادلِ خوندن رو از دست دادم:) دیدم بهتره بدون موسیقی ادامه بدم :)
نوشته را دوست داشتم
موسیقی رو چون نفهمیدم درک نکردم :)
تمدید شد تا ۲۳ :)
اره بی‌کلام که نباشه سخت میشه همزمان هم بخونی و هم گوش کنی :)
خوشحالم که دوست داشتید :)
منم نفهمیدم فقط چون ترکی دوست داشتم انتخابش کردم :)
قاعدتا منو حورا باید این ترانه رو دوست تر میداشتیم. :))
حس هات و حس نوشته هات همیشه خوبن همیشه.!
:)) اره ولی منم خیلی به ترکی علاقه دارم واسه همین با این ارتباط گرفتم :)
ای جانم، مرسی چشم زمردی جان *_* 

متنتون سرشارازاحساسای قشنگ بود
ممنونم عزیزم،احساسات قشنگت پاینده باشه :*
آفرین فرشته...
افرین...
آفرین ها بر تو بادا ای عزیز : )
مرسی یسنا جان :*
کم پیدا شدی نه ؟
سلام
سلام
بله، هم سرم شلوغه و هم نت خونه قطع و وصلی زیاد داره(تقریبا همیشه قطعه:/ ) بخاطر همینه :)
حالتون خوبه؟:)
خوب نوشتید.
لایک یه موزیک 1000 بار.
متشکرم :)
یکی از موزیک‌های پیشنهادی رادیو بلاگی‌ها بود :)
اگر جویای احوال ما هستی ملالی نیست :)
خدا رو شکر، امیدوارم همیشه ملالی نباشه :)
یه مدته کلا طبع و ذائقه‌ی شعریتون خوب شده، تو وب هم مشهوده! :)
آره فقط حضور دوستان خیلی قدیمی کم شده توی وب :)
یحتمل اونها هم درگیر زندگی و مشکلاتش شدن و وقت آزادشون کمتر شده :)

زندگی یعنی شوهر؟
شوهر کرده یعنی؟

ایول تبریک میگم :)
از کی تا حالا زندگی یعنی شوهر؟! شوهر یعنی زندگی؟!! عجب!

شوهر نکرد، نکرد تا اخر تو ماه محرم و صفر کرد؟!؟ شمر بوده مگه؟ :))

:))) یادم رفت فرشته که تویی
خدا رو شکر تسنیم رفت حداقل

* از کل کل کردن با سه دختر فراری بودم |یادتونه اسمشون؟|
:دی
تسنیم کجا رفت؟ :)
نه! حتما یکیش هم من بودم؟ من به این مظلومی اخه:))
حالا چرا فراری بودین؟:)

چون همش قانع میشدم :)
جدی؟ انقدر آدم موفقی بودم و نمی‌دونستم؟ :))
خب من کی کتابت رو بخونم؟هوم؟
معرکه ای
چقدر کامنت‌های بعضی‌هاتون انرژی مثبت داره، چقدر خوبین اخه :*
ممنون عزیز دلم، قطعا لطف داری :)
سه شنبه ۲۴ مهر ۹۷ , ۱۸:۴۵ گنجشک باران زده
متن عالی
آهنگ هم عالی،متاسفانه هیچ وقت علاقه ای به یادگیری ترکی نداشتم ولی حس و حال خوبی داشت این آهنگ
متشکرم :)
برعکس شما من هم به خود ترکی علاقه دارم هم به یادگیریش ولی وقت‌ نشده درست برم پی یاد‌گیریش :)
بسیار هم زیبا:)
بسیار هم متشکرم :)
عالی
:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan