يكشنبه ۹ دی ۹۷
قرار بود «من» در حافظیه ی شیراز باشم ؛ تو با قطاری از مسکو بیایی!
شبی خوش از بهار و باد و باران! شاید ساقدوشی مست از پاریس برایمان شرابی گس، عطری دلاویز، کمی هم لبخند زیتون بیاورد.
باز یادم میآید ، قرار بود، انگشتری از غزل های حافظ به دستت کنم و با فالی سرخ شعر زندگی را با هم آغاز کنیم!
چه کنیم!
در هر سه کشور انقلاب شد!
بر روسیه، سرخ ها حاکم شدند.
در فرانسه، عاشقان، سر بر گیوتین دادند.
و در ایران؟ البته که می دانی چه شد!
سالهاست که تو در کلیسای سن پترزبورگ هر یکشنبه، شمعی از دلتنگیهایت را به آتش میکِشی و من در سقاخانهی محلّمان نان و ماستی، نذرِ عاشقانِ گمنام میکنم!
عزیزم!
به هم برسیم یا نه، مهمّ نیست، خدا کند دوباره در هیچ کشوری انقلاب نشود! ...
"حجت فرهنگدوست"
《متنهای کپی شده》
+ سالِ نوی میلادی به همهی هموطنان عزیز، خصوصا سلبریتیهایی که عکسهاشون با درخت کریسمس رو هی تو چش و چال ملت میکنن، مبارک!
++ از برنامههای آیندهام اینه که یه سالِ نوی میلادی رو تو جلفای اصفهان، کلیسای مریم مقدس تبریز و محلهی ارامنهی تهران باشم و سالهای بعد هم کشورهای خارجی که کریسمس رو باشکوه برگزار میکنن!
یه جشن جهانی تو زمستون و برف باید خیلی دیدنی باشه :)