هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


شما قورمه سبزی باش!

الف) من از سالاد الویه بدم می‌آید، البته بد آمدن فعل مناسبی نیست بهتر است بگویم متنفرم!

اولین باری که الویه خوردم را به خاطر دارم، دقیقا چند دقیقه بعد از آن سرم را تا انتها در روشویی فرو کرده و محتویات معده‌ام را خالی می‌کردم.

چند ساله بعد فاطمه یک نان باگت را به سمتم گرفت و گفت "مامانم الویه درست کرده بود، گفتم برای تو و سکینه هم بیارم" هر چه اصرار کردم که من‌ نه تنها الویه نمی‌خورم که از ریخت و قیافه‌ی نحسش هم بیزارم قبول نکرد، الویه را به خانه اوردم و قبل از اینکه آن را به خواهرم بدهم به اجبار یک‌ قاشق از آن را خوردم... دوباره چند دقیقه بعد کنار حوض گوشه‌ی حیاط نشسته بودم!

البته این پایان ماجرا نبود، یک‌بار دیگر هم همین ماجرا تکرار شد و از آن روز متوجه شدم که الویه می‌تواند تندیس تنفر برانگیز‌ترین غذایی که می‌شناسم را ، هم برای ریخت و قیافه‌ی نکبتش و هم مزه‌ی افتضاحش، دریافت کند.


ب) تنها یک‌بار سالاد ماکارونی خورده بودم ؛ علاوه بر اینکه خیلی از مزه‌اش خوشم نیامده بود بخاطر شباهت ناچیزش به سالاد الویه تصمیم گرفتم دیگر هرگز امتحانش نکنم.

نیمه شب بود و من خسته از کتاب و گرسنه در اشپزخانه به دنبال غذا می‌گشتم، وقتی چیز به درد بخوری پیدا نکرده و حوصله‌ی آشپزی را هم ابدا نداشتم به سمت یخچال رفتم، یک ظرف سالاد ماکارونی از شام مانده بود، گرسنه بودم ، ظرف را برداشته و شروع به خوردن کردم، خوشمزه بود ، دقیق‌تر که نگاه‌ش کردم هیچ شباهتی به آن الویه‌ی منحوس هم نداشت، فهمیدم که سالاد ماکارونیِ آن‌روز فقط بد درست شده بود و شباهت‌ اندکش به الویه هم نمی‌تواند دلیل بر بد بودنش باشد؛ من حالا مدت‌هاست که سالاد ماکارونی را نه تنها می‌خورم که گه‌گاهی خودم هم درست می‌کنم!


+ گفتنی‌هایم را گفتم ، برای کوتاه کردن مطلب تعمیم‌هایش بماند با شما :)

سالاد ماکارونی خوشمزست ولی دیگه نبینم بد بگی راجع به اولویه :/

:/
حالا عاشق سالاد ماکارونی هم نیستما ولی لعنت خدای آمون بر الویه با اون قیافه‌اش:))
یه جوری گفتی شبیه پسرایی که روز خواستگاری به دختر مورد نظر تو اتاق پشتیه ، میگن.... «نبینم سالاد الویه درست کنیا» :D
:))
ولی میرزا واقعنی اگه ازم الویه یا لَلَک بخواد سه طلاقه‌اش میکنم :دی
اولویه ی که خوردی چی توش بوده که اینجوری شدی باید بررسی بشه :))


بعد چه ربطی بین اولویه و سالاد ماکارونی و قورمه سبزی بود ها ؟!:)))) 



سلام :)

مواد اولیه‌اش هم همون سیب‌زمینی و تخم‌مرغ و سس و خیارشور و هویج با کالباس یا سوسیس یا مرغه، که هر سه مورد رو امتحان کردم، لامصب ذاتش نچسبه :))

گفتم تعمیمش بدید، میتونی به خیلی چیزها تعمیمش بدی ولی یکیش ادمهاست، من چندبار برای شناخت الویه تلاش کردم تا از جهات مختلف ببینمش ولی تهش فهمیدم که نه، الویه از هموناست که خوشم نمیاد، ولی سالاد ماکارونی نباید قربانی شباهتش، حتی شباهت کمش با الویه بشه، حتی ممکنه یه بار اشتباه کرده باشه اما این دلیل نمیشه که همیشه بد باشه، همونطور که تهش فهمیدم خوبه، فقط باید بهش فرصت میدادم و قضاوتش نمی‌کردم‌.
قورمه سبزی؟ اصیل، باشخصیت و خوب، از اونایی که دم دستی نیست، باید براش وقت بذاری، از اونایی که ذاتشون خوبه حتی اگه تعداد کمی خوششون ازش نیاد :)

+ حالا علاوه بر این‌ها از تو کامنت‌ها هم میتونی یه نتیجه‌ی دیگه بگیری، که حتی الویه هم مطلق بد نیست، فقط شاید با تو نمی‌سازه، شاید تو ملاک‌های تو نمی‌گنجه :)
++ مثلا قرار بود این دفعه رو شما تعمیم بدید :))

سلام عزیزم :)
مااصلا زنوشوهر خوبی نمیشیم
چراکه من عاشق الویه هستم و متنفر تاکید میکنم متنفر از سالاد ماکارونی!
بنظر من‌ یکی از چیزایی که خیلی محکم میتونه رشته ی محبت بین زنو شوهر رو نگه داره علاقه مندی های مشترکشون در خوراکی ها و غذاهاست!
مثلا مامان و بابای من اگه هردو عاشق کشک بادمجون و فسنجون و شیر و انواع میوه هانبودن من سالها بود که بچه ی طلاق تلقی میشدم!
حتما تو ازدواجت بهش دقت کن
مریم! من روی تو حساب دیگه ای باز میکردم، به تو به یه چشم دیگه نگاه میکردم، چرا واقعا؟ الویه اخه؟ نه واقعا الویه؟ ناامیدم کردی دختر!

واقعا؟ نمیدونستم انقدر سلایق غذایی تو ازدواج مهمه، البته خب همونطور که گفتم اگه از من الویه یا لَلَک بخواد طلاقش میدم، اصلا نه تنها طلاقش میدم که مهرم رو هم میذارم اجرا پوستش رو میکنم :))))
@مریم جان دقت کن فرشته میگه شما قورمه سبزی باش!
حالا سوال اینه که با قورمه سبزی به پای هم پیر میشید؟آیا بگم پیوندتان مبارک؟
+فرشته یه بار دیگه الویه رو امتحان کن شاید سر سومی خوشت اومد،از کجا معلوم اون دو دفعه رو مثل سالاد ماکارانی،بد درست نکرده باشن؟

@ مریم

البته با وجود اینکه مریم خیلی دختر خوبیه ولی مشخص شد که ما اصلا با هم تفاهم نداریم ، من نمی‌تونم با کسی که عاشق الویه است زیر یه سقف زندگی کنم :)))

+ اخه چندبار به یه نفر فرصت میدن عزیزم؟ سه دفعه با سه‌تا آشپز مختلف بهش فرصت دادم، حتی فارغ از ریخت مزخرفش چشمام رو بستم و امتحانش کردم ،ولی نشد، حتی نامینو هم که خواهرم عاشقشه نتونست دید منو بهش عوض کنه،منم قیدشو زدم :))
مگه الویه بده؟!
...
بعد هم شاید بخاطر کالباسش حالتون بد شده.

#هر دستپختی_فرق_دارد
خوبه؟
من کالباس دوست دارم اتفاقا :)

#با_دستپخت_‌های_مختلف_امتحان_کردیم_نشد! 
اون قرمه سبزی عنوان چه دلبری‌ای می‌کنه ❤❤❤
تو بیا بغل خودم اصلا، فقط با تو تفاهم دارم ♡_♡
دلتون میاد با الویه اینطور رفتار میکنید؟! بخاطر این بد رفتاری با الویه ازتون به سازمان غذا و دارو شکایت میکنم! :))
الویه، اغذیه ایست از اغذیه های بهشت! :دی
بله که دلم میاد، معلومه که دلم میاد :))

الویه؟ الویه غذای بهشتیه؟:|
میگم یه چند وقته نفسم بازی در اورده نگو بنده‌ی خدا میدونه بهشت چه خبره میخواد منو ببره جهنم که چشم تو چشم با الویه نشم :))
هنوز دستپخت ۲۲ فوریه  رو نخوردی :))
بنظرم سالاد اولویه با دستپخت ۲۲ فوریه و یا حتی خودم رو امتحان کنی بنظرم ، نظرت عوض میشه :))



البته بماند احتمالا شما به هویج یا سس مایونز  آلرژی دارید برای همین حالت بد میشه البته اگر با کالباس اذیت نمیشی احتمالا به یکی از این دو حساسیت داری و خودتم نمیدونی !
چون هویج و سس به هر کسی ممکن نسازه .
بخصوص هویج این خصوصیاتو داره.
بماند من خودم برای اولویه ،  هویج و تخم مرغ معمولا استفاده نمیکنم.
بجای هویج از نخود فرنگی استفاده میکنم :)


دستپخت مامان فاطمه خوبه، یادمه خواهرم خیلی الویه‌اش رو دوست داشت ولی من ...! اصلا از قیافه‌اش بدم میاد،چندبار به خواهرم گفتم میخوای الویه بخوری یا قبل از من بخور یا بعد از من که همزمان با من سر سفره نباشه ببینمش!

من هم هویج میخورم هم سس مایونز، هر دوتاشم دوست دارم :)
اره نخودفرنگی هم هست، دیدم خواهرم میریزه! من اخرین بار ۴_۵ سال پیش،شاید هم قبل‌تر الویه خورم( و ای کاش نخورده بودم) :|

بنظرم تو همه مواد اولویه رو کم کم و با فاصله بخور ولی قاطی هم 
 نخور :))
اینجوری هم معده ات تعجب نمیکنه :))))
هم اینکه در این حد ازش اینطوری متنفر نمیشی ؛)

اره همشون رو میخورم اتفاقا؛ فقط قاطیشون کنی و بشه الویه وحشتناکه! :))
دیر گفتی دیگه کاریه که شده :))
گشنگی نکشیدی خواهر تا سجده کنی بر الویه ی عزیز و بزرگ
اتفاقا با مدرسه رفته بودیم اردو، شب من مجبور شدم گرسنه بخوابم چون شام الویه بود :))
 مدیرمون هی میگفت" وای فرشته اینجوری که خوب نیست لااقل یه لقمه بخور، قرص هم که داری بدتر" :)))
ببین وقتی میگم گشنگی ینی جایی که میدونی فردا و فرداهاش خبری از هیچی نیست
نه پول داری و نه یخچال خونت جز الویه هیچی داره
مامانی هم در کار نیست
حالا چی؟
نمیشه موادش رو جدا کنیم؟ هیچ راهی نیست؟ وای نه نمیخوام چنین شرایط بی‌خودی رو تصور کنم :(

+ بمیرم برات، چطوری این شرایط رو تحمل میکنی؟ لااقل هر چی غیر از الویه بود هم کمتر دلم می‌سوخت :/
فرشته بیا ببینم این للک چیه؟به حق چیزای نشنیده!

+من اضافه کنم که الویه رو اگه بیارن تو یه ظرف دیگه و بهش شکل بدن و تزئینش کنن عمرا بخورم.الویه باید توی ظرفی که تهیه میشه،سرو شه.پنج دقیقه اولم به هیچی فکر نمی کنم و بعد سرمو مثل بچه های خوب میندازم پایین و الویه میخورم. :))
++فرشته عیب نداره روله جانم دیگه بهش فرصت نده.این همه غذای خوب ،الویه نخور رد کن بیاد اینور برا ما  به جاش پیاز بخور. :))

لَلَک یا گِمنه غذای محلی استان بوشهره که کاربردش عین برنجه :)
این لینکه رو ببین : https://foodculture.ir/food-culture/گمنه-بوشهری/

+ الویه چیه که تزئینش هم کنن :)))

++والا! اصلا قطع روابط دیپلماتیک کردم باهاش!:))
 پیاز؟ منو چی تصور کردی عزیزم؟ دختر سفیر؟ :)))

من الان دقیقا توهمون حالتم فرشته
بااین تفاوت که از الویه خبری نیست و ساقه طلایی خوردم
(گریه ی حضار)
:|
مریم کمک‌های مردمی جمع کن، تو از سیل زده‌ها بیشتر نیاز داری الان :))
البته به نظر من ساقه طلایی از الویه یه پله بالاتره( هر چند ساقه‌طلایی هم نمیخورم) :|
للک همون بلغور بود.فکر نکنم خوشم بیاد از غذاش.
+ :))
++دختر سفیر رو نفهمیدم چیه.ولی شوخی کردم.تو بگو چه غذایی دوست داری تا من بگم فردا شب با دسته گل بیاد خدمتت؟
تو خونه‌ی ما همه دوست دارن الا من :/
++ اوم خیلی‌ان، ولی قرمه سبزی، کوبیده، دمپخت گوجه در اولویت قرار دارن :)

به قول داداشم اگه ما بخوایم پول بدیم واسه پیاز و گوشت پس چی پس انداز کنیم؟؟
دقیقا همین شیوه رو در پیش گرفتیم.فکرکنم تا ۳ ماه دیگه تبخیر شیم
#روحانی_مچکریم
راست گفته! گوشت که اصلا به نظر من فعلا حرامه :/
نه فقط تو، فکر کنم ملت کلا به فنای کامل بریم به همین زودی :(

#دارم_سعی_میکنم_فحش_ندم!
من عااااشق سالاد ماکارونی هستم ولی حس خاصی به الویه ندارم :)
در عوض من نه عاشق سالاد ماکارونیم نه خنثی به سالاد الویه :|
+ همین که تو طرفدارش نیستی لااقل دمت گرم :)
ههههه فدات :)
(:
وای نگو که سر و جان میدهم من در راه الویه. و باور بفرما الویه ی خوشمزه هم نخوردی اگر میخوردی عاشق سینه چاک میشدی😐
سر و جان برای الویه؟ چطور دلت میاد اخه؟:)
اقا اصلا مزه‌اش رو میگیم اشپزش بد بوده(که نبوده)، شکلش چی؟ اخه غذا انقدر بد ریخت؟ :))
چرا آخه؟:|چقدر عجیب،ممکنه تلقین باشه،

نوش جان
تلقین؟ بارها تلاش کردم نشد،دیگه از تلقین گذشته !

قربانت :)

+ اصلا مفهوم پست به قهقرا رفته‌ها :))
وای اخه چطوری دلت میاد نمیتونم باور کنم:دی 
من الویه توو یخچال باشه حتی صبحونه هم میزنم بر بدن یعنی تمام روز هفته هم بهم بدن میخورم. شکلشم نمیدونم ولی خب خیلی غذاها اینطوری له و لورده ان:دی
دیگه حقیقت تلخه :))
یه بار خونه‌ی خواهرم بودم شب قبلش الویه داشتن، بعد من اون روز میخواستم غذا درست کنم هربار که در یخچال رو باز میکردم چشمم به بشقاب الویه‌ی باقی مونده‌ی دیشب می‌افتاد حالت تهوع می‌گرفتم،آخرش قاطی ظرف‌های کثیف بردمش و سریع ریختمش وقتی خواهرم گفت اونو چرا ریختی گفتم "عه! میخواستیش؟ فکر کردم خراب شده دیگه" :دی
این اخه خیلی له و لورده و بی‌ریخته دیگه، از حد مجاز گذشته :))

من میتونم دو روز پشت سر هم شام و ناهار و صبحونه اولویه و سالاد ماکارونی بخورم:|
درود به این همه توانایی :))
دورشو :///
الویه خط قرمز ماست -_-
الویه در حد آبی کمرنگ هم نیست چه برسه به قرمز :)))
انصافا یه جور میکی قیافه ش بی ریخته انگار فسنجون طلاییه :/
واقعا که! چطور میتونی الویه رو در حد و اندازه‌ی قیاس با فسنجون ببینی؟ حالا نه اینکه خیلی فسنجون دوست داشته باشم‌ها، نه! فقط الویه در این حدها نیست ، الویه تهش بتونه با مقیاس روحانیوم سنجیده بشه برای میزان تنفر :/

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan