هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


شبانه[۲]

و ما سزاوار رنج‌هایی که در شب به ما تحمیل می‌شود نبودیم ...


یعنی یکربعِ منتظر پست جدیدت بودم :|:))
نمیدونم چرا ؟!
ولی حسم بهم میگفت همین الانا میایی ؛)

سلام :)
واقعا سزاوارنبودیم و نیستیم ولی نمیدونم چرا بهمون تحمیل شد؟!:|
بازم توکل بخدا
تو با من تلپاتی کردی حتما :))

سلام :)
منم نمیدونم، باید از خدا، تقدیر، چرخ گردون و ‌..‌. بپرسیم احتمالا :)

پنجشنبه ۲ خرداد ۹۸ , ۰۴:۰۸ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
خیلی بی ربط این عکس رو عکس گوشه بالش می‌دیدم!! تازه داشتم فکر می‌کردم اون خط اضافی روی گوشه‌ش چیه؟ :/
خیلی وقت‌ها تو نگاه اول تصویر رو یه چیز دیگه می‌بینیم بعد دقت که می‌کنیم می‌بینیم اون کجا و تصور ما کجا :))
عنوان پست خیلی بی‌ربط من رو یاد آهنگ ستاره‌های سربی ابی انداخت.
شبانه‌های بی تو یعنی حضور گریه 
یه قسمت از اهنگ پست هم میگه :
دلم گریه می‌خواد، کجاست شونه‌هات؟
کجا رفتی ای حس ارامشم؟
میخوام این شب‌هایی که بارونیم
به ارامش دستات آروم بشم
گفتنش فایده‌ای هم نداره.
میدونم !
این دوست به فدای دلت :|
:)
زنده باشید :)
کجاست شونه هاش؟
نمی‌دونم... شاید اونم تکیه داده به یه دیوار...
ما سزاوار چیزهایی هستیم که قراره به زودی به دست بیاریم😍
امیدوارم چیزهای خوبی باشه :*
و شب و هجوم افکاری که مثل خوره ادمو میخوره...
و نفس رو تنگ میکنه...
وای این آهنگ ...چقدر خوبه:(
خودمم اتفاقی شنیدمش، دوستش دارم :)
زیبا
:)
این روزها ، انسان ها شده اند کانون نرسیدن ها...
و کانون آرزوهای تو نطفه خفه شده....
شب چرا می‌کشد مرا؟
من چنان گریه میکنم که خدا بغل کند مگر مرا ...
ما کلا سزاوار این همه رنج نبودیم :(
هعی...
عنوان غلط انداز بودا
(وبلاگ خوندم واقعا لذت بخشه خیلی وقته فاصله گرفتن بوده ازش مرسی)
چیش غلط انداز بود؟!
خواهش میکنم
شعر زیبا
مصداق از ماست که بر ماست
ممنون

http://digiasal.com


ممنونم :)
شنبه ۱۱ خرداد ۹۸ , ۱۹:۵۶ فروشگاه کولر گازی بوش
خیلی عالی بود مرسی
آهنگ ارامبخشیه
متشکرم :)
مرا در اعماق متنت فرو بردی ممنون . 
اگر علاقه داشتی به سایت منم سر بزن و بی ریا نظرت رو به من بگو . 
خوشحال میشم با هم تبادل لینک هم داشته باشیم
خواهش میکنم
تشکر
پنجشنبه ۲۷ تیر ۹۸ , ۱۳:۲۰ ما یکی روحیم اندر دو بدن
آه..
دوست دارم وبلاگت رو :)
حرف دل منو میزنی لا به لای دل گویه های خودت
ممنونم  :)
دلتون شاد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan