سه شنبه ۱۲ آذر ۹۸
سه شنبه ۱۲ آذر ۹۸
الهی
مبارک باشه عزیزم
عزیزم، مبارکه فرشتهترین❤
به جمع عینکی ها خوش اومدید :)
خیلی هم مبارکه عینکتون :))
حالا درسته میگن بهترین فلج دنیا همون چاله
ولی اینم بهترین ضعیفی دنیاست فک کنم :)))
سلام فرشته
باید مبارک باش گفت؟ پس مبااارکه :))
من یه ماه میشه که نمیتونم از فاصله دو سه متری زیرنویس بخونم. :)) به نظرت خودکشی خوبه؟
+[عکس]فرشته چرا محل نمیذاری خوو..حداقل یه نگاهی، نیم نگاهی گوشهی چشمی؟ آخه اوجور؟! باید از داخل اون شیشهها نگاه کنی نه بالاش!
خب دیگه تانزدیمون. خدافظ.مراقب چشات باش :)
خلاصه هر چی باشه به اون چشما میاد :)))
خوشبختم.
معلومه افق های روشنی رو هم از پشت عینک میبینید.
امیدوارم که خیلی ضعیف نباشه و زودتر خوب شه :)
بیست و اندی ساله که عینکی هستم :/ حالم از عینک به هم میخوره :)
خدا رو شکر چشمتون زیاد ضعیف نیست :)
:)
سلام
خب بجا این عینک یه عینک دودی میخریدین خب :))))
هم تاریک بود هم هیچی نمیدیدین ^_^
حالا حتما باید چشاتو نشونمون میدادی؟
{نگاهی عاقل اندر سفی}
D:
حذف کرد:))))))
خوبه دیشب چشمای نازنین تو دیدم :)
وگرنه الان می اومدم بی تصویر عکست از اینجا بابد میرفتم :)
نمیگم بهت مبارکه چون خودم دلخوشی از عینک ندارم و بنظرم جای تبریک نداره !
ولی بهت میگم مواظب خودت و چشمای نازنینت باش :**
+
عامو حرفای میرزا رو به دل نگیر (( ایشون رو که باید بشناسی هیچی تو دلش نیست )) که بخاطر حرفشون عکستو از ما محبانِ فرشته دریغ کنی:))
سلام.
...
حالا دوست دارید که عینک بزنید؟
...
من از عینک خوشم میاد.
چند ساله یه عینک دوربین دارم که نمیزنم :دی
اتفاقا دوره دانشجوییم بود. دکتر گفت واسه تابلوی کلاس، تلویزیون... اینا.
اما نزدم و روز به روز بدتر شد.
روز اولی که رفتم سر کلاس خیلی جدی به بچه ها گفتم دو تا خبر براتون دارم، یکی خوب و یکی بد.
خبر خوب اینکه من نسبت به بقیه معلم ها فاصله سنی کمی باهاتون دارم. و این یعنی از دغدغه هاتون آگاه ترم، نگرانی هاتون رو می شناسم و می دونم چقدر سخته چندین ساعت نشستن سر کلاس های مختلف.
و خبر بد...
خبر بد اینکه من نسبت به بقیه معلم ها فاصله سنی کمی باهاتون دارم. و این یعنی شیطنت هاتون رو می شناسم. راه های دور زدن کلاس و معلم رو بلدم و این کارتون رو سخت می کنه!
بچه ها خبر یکی بود. ولی بستگی به زاویه دید و عینک شما می تونه خبر خوبی باشه براتون یا بد.
خیلی وقتا همینطوره... خیلی وقتا خبر واحده...ولی آدما بسته به عینکی که به چشم زدن می تونن خوبی هاش رو ببینن یا بدی هاش رو.
+ پس عینک آدما خیلی مهمه توی تاریخ :)
راستش نمیتونم بگم به جمع ما خوش اومدی چون یه سری درگیری ها داره مثلا برای روزای بارونی و برفی برف پاک کنی نداره یا مثلاً وقتی میخوای به پهلو دراز بکشی عینکت چپکی میشه یا وقتی از اینجوریه جای سرد میری جای گرم بخار میزنه روش :)))
حالا سلام خوبی عزیزم؟؟؟ چه خبر چه کارا میکنی؟
واقعا شب رو دوست داری؟ البته که روزای پاییزی زمستونی هم دوست داری درکش برای منی که به طور عجیبی دلم میگیره تو تاریکی و روزای بارونی سخته
اولین سال دانشجوییت و روزت مبارک عزیزم❤❤❤
شاید توی قسمت بعدی «آینهی سیاه» همچه عینکی باشه!
خب حالا شدی یکی مثل من :))
آفرین به این عینک که یه عالمه حرفای خوب تحویل ما داد اگه نور اذیتت نمیکرد و اگر عینکی نمیشدی شاید هیچ وقت این پست رو نمینوشتی. این تاکیدها همیشه لازمه مرسی که خیلی آروم تاکید کردی به خوب بودنا..
به امید دیدن زیبایی ها...
ایشالا خوش یمن باشه واستون..:)
اینجوری که توصیف کردی باید دوست داشت واقعا:))))
اماااااا نمیدونم یجور غمگین و سنگینن برام شب و پاییز و سرما و ...
من که هیچی هستم با همون کارا دانشگاه تو چطوره؟ امتحاناتت باید نزدیک باشه انشالله به خوبی بگذرونیش
اول یه خط و نشون بکشم برای اونایی که دارن تبریک میگن!
آخه عینک کجاش جای تبریک داره واقعا؟
دوم بگم که مواظب چشمات باش و عادت نده چشمات رو به عینک، آب هویج و اینا زیاد بخور تا کمکم بذاری کنار عینکت رو.
حیف چشای قشنگت نیست پشت عینک قایم بشه؟
به عنوان یه پیشکسوت عینکی که قراره لیزیک کنه و عینک رو کنار بذاره و از عینک خوشش نمیاد این پست غمگینم کرد:(
خیلی عالی...استفاده کردیم ممنون
مرا و یاد تو بگذار و کنج تنهایی
که هر که با تو به خلوت بود نه تنهاییست
نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست
شب فراق تو هر شب که هست یلداییست
مرا و یاد تو بگذار و کنج تنهایی
که هر که با تو به خلوت بود نه تنهاییست
نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست
شب فراق تو هر شب که هست یلداییست
روز میلاد اقاقیها را
جشن میگیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!
همهی چلچلهها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیهی جشن اقاقیها را
گل به دامن کرده است!
باز کن پنجرهها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟
هیچ یادت هست
توی تاریکی شبهای بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینهی گلهای سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟
حالیا معجزهی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمنزار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچهی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقیها
جشن میگیرد!
خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجرهها را
و بهاران را باور کن...
-
مهر ۱۴۰۳ ( ۱ )
-
مرداد ۱۴۰۳ ( ۱ )
-
تیر ۱۴۰۳ ( ۱ )
-
فروردين ۱۴۰۳ ( ۱ )
-
بهمن ۱۴۰۲ ( ۱ )
-
شهریور ۱۴۰۲ ( ۲ )
-
تیر ۱۴۰۲ ( ۱ )
-
ارديبهشت ۱۴۰۲ ( ۱ )
-
فروردين ۱۴۰۲ ( ۳ )
-
اسفند ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
بهمن ۱۴۰۱ ( ۲ )
-
دی ۱۴۰۱ ( ۲ )
-
آبان ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
مهر ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
شهریور ۱۴۰۱ ( ۲ )
-
مرداد ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
تیر ۱۴۰۱ ( ۳ )
-
خرداد ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
فروردين ۱۴۰۱ ( ۲ )
-
اسفند ۱۴۰۰ ( ۵ )
-
بهمن ۱۴۰۰ ( ۲ )
-
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
-
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
-
مهر ۱۴۰۰ ( ۱ )
-
شهریور ۱۴۰۰ ( ۴ )
-
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
-
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
-
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۳ )
-
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
-
اسفند ۱۳۹۹ ( ۲ )
-
بهمن ۱۳۹۹ ( ۴ )
-
آذر ۱۳۹۹ ( ۳ )
-
مهر ۱۳۹۹ ( ۳ )
-
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
-
مرداد ۱۳۹۹ ( ۵ )
-
تیر ۱۳۹۹ ( ۴ )
-
خرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۳ )
-
فروردين ۱۳۹۹ ( ۳ )
-
اسفند ۱۳۹۸ ( ۱ )
-
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
-
دی ۱۳۹۸ ( ۳ )
-
آذر ۱۳۹۸ ( ۲ )
-
آبان ۱۳۹۸ ( ۵ )
-
مهر ۱۳۹۸ ( ۶ )
-
شهریور ۱۳۹۸ ( ۵ )
-
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
-
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
-
خرداد ۱۳۹۸ ( ۶ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۸ )
-
فروردين ۱۳۹۸ ( ۱۴ )
-
اسفند ۱۳۹۷ ( ۹ )
-
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
-
دی ۱۳۹۷ ( ۷ )
-
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
-
آبان ۱۳۹۷ ( ۱۱ )
-
مهر ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
-
شهریور ۱۳۹۷ ( ۱۱ )
-
مرداد ۱۳۹۷ ( ۱۲ )
-
تیر ۱۳۹۷ ( ۱۲ )
-
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۶ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۱۴ )
-
فروردين ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
-
اسفند ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
-
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
-
دی ۱۳۹۶ ( ۸ )
-
آذر ۱۳۹۶ ( ۱۱ )
-
آبان ۱۳۹۶ ( ۱۵ )
-
مهر ۱۳۹۶ ( ۱۶ )
-
شهریور ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
-
مرداد ۱۳۹۶ ( ۱۵ )
-
تیر ۱۳۹۶ ( ۱۴ )
-
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱۲ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۹ )
-
فروردين ۱۳۹۶ ( ۷ )
-
اسفند ۱۳۹۵ ( ۳ )
-
بهمن ۱۳۹۵ ( ۳ )
-
آذر ۱۳۹۵ ( ۳ )
-
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
-
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
-
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
-
مرداد ۱۳۹۵ ( ۹ )
-
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
-
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
-
شهریور ۱۳۹۴ ( ۴ )