يكشنبه ۹ خرداد ۹۵
خدایا دل بنده هات از دنیات خیلی گرفته.
میدونم
همیشه مقصر خودمونیم که زیر باز امتحان هات کم میاریم.
اما
قربون کریمیت قبول کن سنگینی امتحانات خیلی وقتها بیشتر از تحمل شونه های ماست.
من
که خیلی وقته کم اوردم ، ولی دارم با اخرین ته مونده های جونم خودمو میکشم سمت خط
پایان.
پس کجاست خط پایانت خدا؟ چرا
هر چی میریم انگار خط دورتر و دورتر میشه.
میدونم
بدم، ولی نزار وقتی برمیگردم پیشت بیشتر از قبل شرمنده ی نگاهت باشم؟چقدر بده
شرمنده ات شدن.
ببخش
اگه هیچ وقت اونی که میخواستی نشدم، ولی به خودت قسم واسه خوب بودن و خوب شدن
تلاش کردم.
ببخش
این بنده ی سست عنصر ناسپاست رو که تو رو همیشه یادش میره.
ببخش اگه بین روزمرگی
هاش جات میزاره.
اما
تو مثل همیشه تنهاش نزار ، خودت دیدی غیر از تو هم نفسی نداشت، بی نفسش نکن.
عین
همیشه...دوست دارم...باور کن!