سه شنبه ۲۲ فروردين ۹۶
بعد از تو روزهای زندگیم دو فصل متفاوت دارد.
فصل اول: روزهای آشنایی با تمام خیابان ها شهر،با تمام پیاده روهای آرام و عابران در حال گذر ؛ با چشمان مهربان،بی تفاوت و گاه نامهربان ،آشنا با هر جا که بوی گل و صدای دریا سرمست از بودنم کند...زنده از لمس ماسه های خیس و خنکای آب،از صدای پرنده های خوش خیال روی شاخه و سیم...
فصل دوم: کیف بر روی شانه و ساعت در دست، هر لحظه ثانیه ها را چک میکنم تا مبادا خاطره ی اولین دیدارت بگذرد.
هنوز هم در تمام خیابان ها و پیاده روهای شهر پرسه میزنم اما... اما دیگر نگاه هیچ عابری آشنا نیست ،غریبم با تمام چشمانی که چشمان تو نیست.
لمس ماسه و آب خیال دستان تو را در سرم جان میدهد و صدای پرنده اوج میدهد به دلتنگی های دخترکی که بی قرارانه هر روز را برای شنیدن صدایی آشنا به شب می رساند . بعد از تو تمام شاعرانه هایم مخاطب دارد...
بعد از تو دعاهایم بوی التماس میدهد، می خواهم برگردم به فصل اول و تمام خیابان های مانده را با تو قدم بزنم ، در گوشم شعر زمزمه کنی و من غرق شوم در صدایی که عطر نرگس دارد ؛ برایت تمام سرفصل های عاشقی را بخوانم و علامت بزنیم... مرور شد...
ما را فراق نه، که امید وصال کشت
آری خیال روی تو، آری! خیال کشت
پ ن : میلاد امام علی (ع) و روز پدر مبارک:)