هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


بزرگ خواهیم شد...

میلاد حضرت علی اکبر را تبریک گفتم و بحث شد که کدام یک جوانیم و کدام یک نوجوان.

دوستان دوست داشتند نوجوان باشند و من اما سالهاست برای روزهای جوانی لحظه شماری کرده ام...حالا که از گرد راه رسیده ام پا پس نمیکشم.

همیشه دوست داشتم بزرگ شوم انقدر بزرگ که دستم به بلندای آرزوهایم برسد...!

انقدر بزرگ که وقتی در کوچه های شهر قدم میزنم لبخندم به یک کودک به روزهای جوانی امیدوارش کند، که تصویر لبخند های یک آدم بزرگ درخاطراتش ثبت شود.

انقدر بزرگ که دستم به شاخه های بلند درخت برای چیدن میوه ها برسد ؛ لبخند بزنم و با مهربانی میوه را به کودکی بدهم که منتظر بود کسی از راه برسد و از تقلا رهایش کند.

بیشتر اما همیشه دوست داشتم بزرگ شوم و برسم به نوک قله ی آرزوهایم و شاید کسی را برسانم به آرزوهایش...

اما حالا که فکر میکنم میبینم هنوز بزرگ نشده ام ... نمی دانم ، چند سال دیگر مانده ؟ اصلا بزرگ خواهم شد ؟؟

پ ن : میلاد آقازاده حضرت علی اکبر(علیه السلام) و روز جوان مبارک:)

سلام ممنون
همچنین
خواهش میکنم.
:)
ممنون از حضورتون
سلام :)
تبریک عرض می کنم این روز بابرکت رو خدمت شما!
شما روحتون بزرگه و همین کفایت می کنه.
سلام:)
ممنونم همچنین:)
لطف دارید امیدوارم باشه ولی شک دارم:(
ممنون از حضورتون
خط سوم خیلی قشنگ بود :)
زیبا خوندید:)
تشکر از حضورتون
دوشنبه ۱۸ ارديبهشت ۹۶ , ۰۹:۳۷ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
سلام جوان ایرانی روزت مبارک!
روزهای جوونیت پرازاتفاقات خوب باشه:))
سلام عزیزم:)
ممنون همچنین برای تو:)
تشکر از حضورت
من پیرمرد هم این روز رو به همه جوان ها تبریک میگم :)
مهم دل که مال شما جوونه:)) روز جوان بر شما هم مبارک پیرمرد بیان:)
تشکر از حضورتون
 روزتان مبارک بانو .‌
ببخشید از اینکه نمیتوانم مرتب خدمت برسم
 میدانید که در مسافرت هستم 
ممنونم روز شما هم مبارک:)
خواهش میکنم امیدوارم سفر خوش بگذره:)
تشکر از حضورتون
روزتون مبارک 
ممنونم روز شما هم مبارک
تشکر از حضورتون
مبارک:)
به شما نیز:)
ممنون از حضورت
روز جوان را به همه ی جوان ها تبریک میگم...
ممنونم؛به شما هم:)
تشکر از حضورتون
روز جوان برا هممون مبارک :)
مبارک:)
ممنون از حضورت
عید و روزتون مبارک.. :)
با تاخیر! :|
ممنون همچنین روز شما:)
:)
ممنون از حضورتون
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan