پنجشنبه ۱۲ مرداد ۹۶
آخرین باری که زیارت امام رضا (علیه السلام) نصیبم شد بهمن ۹۲ بود، ساعت حدود ۴ صبح در خیابان منتهی به حرم با چشمی پر از اشک، چشم و دلمان به گنبد پرنور امام هشتم روشن شد،با دوستم همراه یک کاروان زیارتی راهی مشهد شده بودیم و ساعت ۴ صبح اجازه ی حرم رفتن به ما داده نشد، تا ساعت ۸،۹ صبح ما را در قفس هتل اسیر کردند، وقتی حکم آزادی صادر شد مثل کودکی که به شوق آغوش مادر میدود راهی حرم شدیم،بهمن بود و هوا سرد،شب قبل هم برف آمده بود،فواره ها کاملا یخ زده بودند و آب در لوله های سقاخانه منجمد شده بود،اما حرم مثل همیشه شلوغ بود،به زور داخل رفتیم و با هزار خواهش و التماس دستی هم به ضریح کشیدیم و بعد هم ۲ روز کامل هرگاه که به حرم میرفتیم مشغول نماز زیارت خواندن بودیم،از خانواده و اهل فامیل و دوستان گرفته تا همکلاسی دبستان که اتفاقی به ذهنم آمده بود.
یکی از شیرین ترین اتفاقات زندگی ام هم مربوط به همان سفر زیارت بود، صبح روز دوم وقتی با جمعی از هم کاروانی ها درِ حرم سوار ماشین شدیم و منتظر سوار شدن بقیه بودیم پیامکی با این متن به دستم رسید:" صل علی محمد ابوالفضل ما خوش آمد؛ میلاد نور مبارک " خواهرزاده ام که قرار بود ۲۲ بهمن به دنیا بیاید ۱۷ بهمن بعد از حدود ۹ سال انتظار به دنیا آمد و هدیه ی امام رضا کامل شد.
میلاد حضرت نور، امام رضا(علیه السلام) مبارک