دوشنبه ۱۶ مرداد ۹۶
دوشنبه ۱۶ مرداد ۹۶
نظرات (۲۱)
دوشنبه ۱۶ مرداد ۹۶ , ۱۶:۲۸
kerman man
سلام
بسیار عالی
بسیار عالی
دوشنبه ۱۶ مرداد ۹۶ , ۱۷:۰۱
دُچــــ ــــار
حواسمونو پرت کردی از کنکور :)
دوشنبه ۱۶ مرداد ۹۶ , ۱۷:۴۶
N@f@s 2000
مرسی عالی بود
دوشنبه ۱۶ مرداد ۹۶ , ۱۷:۴۸
میم حا
اینروزا چقد پست از شلمچه و طلائیه میبینم و چقد دلتنگی ):
دوشنبه ۱۶ مرداد ۹۶ , ۱۸:۰۱
محبوبه شب
طلائیه کجاست؟
به گناوه نزدیکه؟
به گناوه نزدیکه؟
دوشنبه ۱۶ مرداد ۹۶ , ۱۸:۲۳
آقاگل
میدونید از چی متاسف میشم همیشه؟ از اینکه توی یک دوره ای کمر به تخریب آثار جنگی زدن. و تقریبا الان نه دیگه طلائیه طلائیه است و نه مفسران جنگ مون مفسرند. جنگ رو باید از زبون اون هایی شنید که واقعا جنگیده اند. و حالا هم به نرخ روز نون نمیخورند. بشنوی که چی برشون گذشته. از خوشی ها تا غم ها. از صحنه های سخت تا شیطنت هاشون. جنگ خیلی بزرگتر از چهارتا خاک ریز مصنوعی و در آوردن زوری اشک چند نفر بود. متاسفم برای اتفاقایی که این چند سال افتاد. متاسفم و شرمنده ام پیش خودم و پیش رزمنده های اون زمون.
دوشنبه ۱۶ مرداد ۹۶ , ۱۹:۲۶
سیّد محمّد جعاوله
پست خوبی بود.
دوشنبه ۱۶ مرداد ۹۶ , ۱۹:۲۶
سیّد محمّد جعاوله
پست خوبی بود.
دوشنبه ۱۶ مرداد ۹۶ , ۲۱:۲۹
DeL Nevis
خیلی هم خوب :)
چند باری طرح خادم الشهدا شرکت کردم و تقریبا هر سال همین حس رو دارم ...
او به ظاهر گشت عاشق و ما سوختیم ...
:)
دوشنبه ۱۶ مرداد ۹۶ , ۲۱:۴۴
DeL Nevis
شما به معنا D:
ما بدون معنا سوختیم :))
دوشنبه ۱۶ مرداد ۹۶ , ۲۱:۵۰
DeL Nevis
دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
دانی که از آدمی چه ماند پس از مرگ
عشق است و محبت است و باقی همه هیچ
بعله D:
اینجوریاس
حکیم دل نویس :))
دوشنبه ۱۶ مرداد ۹۶ , ۲۲:۰۷
DeL Nevis
:/
ای بابا قانع شدم که
دوشنبه ۱۶ مرداد ۹۶ , ۲۲:۱۰
DeL Nevis
ممنون از حضورمون :/ D:
دوشنبه ۱۶ مرداد ۹۶ , ۲۳:۳۳
س _ پور اسد
سلام ... با نظرات کاربر آقاگل کاملا موافقم ... از پاسخ موجز سرکارعالی هم تشکر می کنم .... معمولا حوادث و وقایع عظیم و تاثیرگذار وقتی تعریف می شوند یا تبدیل به خاطره می شوند ؛ در حد تعریف کننده و راوی تنزل می کنند و ارج و قرب خود را از دست می دهند ... در این رهگذر از دروغها و تحریف ها و فراموشی ها هم نباید غافل شد .... درست تعریف کردن حماسه دفاع از درشت روایت کردن آن مهمتراست....
جامانده ای از دسته سوم؟؟
سه شنبه ۱۷ مرداد ۹۶ , ۱۴:۴۹
میرزا ژوزف پولیتـزِر
کامنت من کو:(
سه شنبه ۱۷ مرداد ۹۶ , ۱۹:۳۲
فرناز فرزان
سلام
طلاییه بودم واقعا بهشت. یه مهر هم بهم دادن که از خاک اونجاست و روش نوشته طلاییه. خاکش بوی خوبی میده
سه شنبه ۱۷ مرداد ۹۶ , ۲۰:۱۰
علی آقا:)
طلائیه،منتظرزائرشدنت هستممم:))
سه شنبه ۱۷ مرداد ۹۶ , ۲۳:۲۷
س _ پور اسد
سلام ...
نقل است (منتسب است)شهیدحمیدباکری رزمندگان را پس از جنگ ! به سه دسته تقسیم کرده !؟
من جامانده ای از دسته سوم هستم...
ومنهم من ینتظر
چهارشنبه ۱۸ مرداد ۹۶ , ۱۱:۳۳
میثم ر...ی
چه شعری قشنگی.چه عکس زیبای
ما و مجنون همسفر بودیم در صحرای عشق
او به منزلها رسید و ما هنوز آواره ایم
...
يكشنبه ۲۲ مرداد ۹۶ , ۱۵:۰۳
رضا فتوکیان
واقعا عجب جاییه
دوست داشتنی
عالی
پر احساس
خاک مقدس
هرچی بگم کم گفتم
هر کی نرفته ضرر کرده
باز کن پنجرهها را که نسیم
روز میلاد اقاقیها را
جشن میگیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!
همهی چلچلهها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیهی جشن اقاقیها را
گل به دامن کرده است!
باز کن پنجرهها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟
هیچ یادت هست
توی تاریکی شبهای بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینهی گلهای سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟
حالیا معجزهی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمنزار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچهی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقیها
جشن میگیرد!
خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجرهها را
و بهاران را باور کن...
روز میلاد اقاقیها را
جشن میگیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!
همهی چلچلهها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیهی جشن اقاقیها را
گل به دامن کرده است!
باز کن پنجرهها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟
هیچ یادت هست
توی تاریکی شبهای بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینهی گلهای سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟
حالیا معجزهی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمنزار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچهی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقیها
جشن میگیرد!
خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجرهها را
و بهاران را باور کن...
کلمات کلیدی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
آرشیو مطالب
-
آذر ۱۴۰۳ ( ۱ )
-
مهر ۱۴۰۳ ( ۱ )
-
مرداد ۱۴۰۳ ( ۱ )
-
تیر ۱۴۰۳ ( ۱ )
-
فروردين ۱۴۰۳ ( ۱ )
-
بهمن ۱۴۰۲ ( ۱ )
-
شهریور ۱۴۰۲ ( ۲ )
-
تیر ۱۴۰۲ ( ۱ )
-
ارديبهشت ۱۴۰۲ ( ۱ )
-
فروردين ۱۴۰۲ ( ۳ )
-
اسفند ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
بهمن ۱۴۰۱ ( ۲ )
-
دی ۱۴۰۱ ( ۲ )
-
آبان ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
مهر ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
شهریور ۱۴۰۱ ( ۲ )
-
مرداد ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
تیر ۱۴۰۱ ( ۳ )
-
خرداد ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
فروردين ۱۴۰۱ ( ۲ )
-
اسفند ۱۴۰۰ ( ۵ )
-
بهمن ۱۴۰۰ ( ۲ )
-
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
-
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
-
مهر ۱۴۰۰ ( ۱ )
-
شهریور ۱۴۰۰ ( ۴ )
-
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
-
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
-
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۳ )
-
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
-
اسفند ۱۳۹۹ ( ۲ )
-
بهمن ۱۳۹۹ ( ۴ )
-
آذر ۱۳۹۹ ( ۳ )
-
مهر ۱۳۹۹ ( ۳ )
-
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
-
مرداد ۱۳۹۹ ( ۵ )
-
تیر ۱۳۹۹ ( ۴ )
-
خرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۳ )
-
فروردين ۱۳۹۹ ( ۳ )
-
اسفند ۱۳۹۸ ( ۱ )
-
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
-
دی ۱۳۹۸ ( ۳ )
-
آذر ۱۳۹۸ ( ۲ )
-
آبان ۱۳۹۸ ( ۵ )
-
مهر ۱۳۹۸ ( ۶ )
-
شهریور ۱۳۹۸ ( ۵ )
-
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
-
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
-
خرداد ۱۳۹۸ ( ۶ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۸ )
-
فروردين ۱۳۹۸ ( ۱۴ )
-
اسفند ۱۳۹۷ ( ۹ )
-
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
-
دی ۱۳۹۷ ( ۷ )
-
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
-
آبان ۱۳۹۷ ( ۱۱ )
-
مهر ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
-
شهریور ۱۳۹۷ ( ۱۱ )
-
مرداد ۱۳۹۷ ( ۱۲ )
-
تیر ۱۳۹۷ ( ۱۲ )
-
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۶ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۱۴ )
-
فروردين ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
-
اسفند ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
-
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
-
دی ۱۳۹۶ ( ۸ )
-
آذر ۱۳۹۶ ( ۱۱ )
-
آبان ۱۳۹۶ ( ۱۵ )
-
مهر ۱۳۹۶ ( ۱۶ )
-
شهریور ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
-
مرداد ۱۳۹۶ ( ۱۵ )
-
تیر ۱۳۹۶ ( ۱۴ )
-
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱۲ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۹ )
-
فروردين ۱۳۹۶ ( ۷ )
-
اسفند ۱۳۹۵ ( ۳ )
-
بهمن ۱۳۹۵ ( ۳ )
-
آذر ۱۳۹۵ ( ۳ )
-
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
-
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
-
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
-
مرداد ۱۳۹۵ ( ۹ )
-
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
-
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
-
شهریور ۱۳۹۴ ( ۴ )
نویسندگان
پیوندها