هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


کتاب‌ خوب بخوانیم:)

"جامعه وقتی فرزانگی و سعادت می‌یابد که خواندن[مفید] ، کار روزانه‌اش باشد".

کتاب بهترین غذایی است که روح تشنه‌ی آدمی را سیراب می‌کند.

+ دوستان نمایشگاه کتاب رونده! لطفا به جای ما هم بخرید،بخورید و بیاشامید:)

+ کتاب خوب چی بخوانیم؟ [پست ویژه‌ی آقاگل]

درود بر فرشته بانو :)
سلامت باشید:)
واقعا موافقم!!!

راستی منو دنبال میکنید!!
:)
ان‌شاا...:)
نمایشگاه اسمش روشه. ملت میرن اکثرا نگاه میکنن :)) یا خیلی اگه‌ فرهیخته باشن یه نیسان بار میکنن اضافه میکنن به کتابخانه هاشان :))) البته دیده شده پیک‌نیک هم میرن توش :))) 
ملت پول ندارن داغان،پول نیست:))))
کتاب زیاد هم برای نخوندنه، من خودم‌ چندین کتاب دارم که هنوز وقت نکردم بخونمشون:) ولی کلا نمایشگاه رفتن حس خوبی داره،به هر حال آدم یه کتاب که میگیره دیگه:)
بگید غلیون، سیگار و... ظاهراً حریف قدری برا کتاب شدن
چرا؟
چون دردها و مشکلات مردم خصوصا اقتصادی و روحی و روانی و ... خیلی زیاد شده مردم رو اوردن به تفریحات خطرناک اما به ظن خودشون اروم کننده مثل قلیون، خیلی ها هم‌اونقدر از صبح میدون برای یه لقمه نون که دیگه حال کتاب رو ندارن و بعضی ها که کلا اهل خوندن نیستن،دلیل زیاده خلاصه:)
کتبِ دانشگاهی :|
کتب کنکوری:|
و ما نیز
دوستان به جای یک اشناجان هم لطفا بخرید و بخورید و بیاشامید:))
دستتون درد نکنه :)

خواهش میکنم:)
بخوانیم. :)
اتل متل توتوله گاو حسن چه‌جوره...:))
"پست بکنید" چی نداریم؟؟ :دی
پول پول:D
من تا حالا توفیق رفتن به نمایشگاه کتب تهران رو نداشتم!
من نیز:|
به به چقدر هم کار عالى میکنین 
حیف که دستم از نمایشگاه کتاب دوره..
ما هم به بقیه پیشنهاد میدیم وگرنه" دست ما کوتاه و خرما بر نخیل" :))
ولی اصراف نکنید :)


البته تو این مورد اصراف بکنید D:
نکته‌ی ظریفی بود:))
نه! در هیچ موردی اسراف خوب نیست حتی کتاب:)
قلیون درسته فکر کنم
بله:)
پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۹۷ , ۱۳:۴۸ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
سلام ما را به نمایشگاه رونده ها نیز برسانید!
منم فقط میتونم از گناوه براشون بای‌بای کنیم:))
بسیار عالی
ان شاالله
:)
ان‌شاا...:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan