هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


خدا کریمه

این روزها روزهای سخت و خسته کننده‌ایه ، از صبح که بلند میشم ذهنم مدام در حال دو دوتا چهارتا کردن‌هاییه که هیچ نتیجه‌ای هم نداره.
در روز حداقل یکی ، دو وعده خواهرم به من میگه" خدا بزرگه، خدا کریمه"، عصر همین جمله رو من به اون میگم، دوباره شب دوتایی با هم به مامان می‌گیم و باز این روند ادامه داره و این دفعه مامان این جمله رو به ما میگه، یه دور کسل کننده و ملال‌آور !
یاد جمله‌ی اون بنده‌خدا افتادم که می‌گفت "خدا نکنه این خدا کریمه تو خونه‌ی کسی بیوفته" ...

یاد جمله ی دوستم افتادم که همچین وقتایی که کارش شدید گیر میکرد  با لهجه اصفهانیش با عصبانیت میگفت: خدایا میزنمدا
ادم وقتی که ناراحته همه‌چیز میگه، فکر کنم خدا اینا رو جزء بدیمون حساب نمیکنه‌‌‌.

عالی بود واقعاً مرسی بابت پست زیباتون

نرم افزار افزایش بازدید سایت

:|
جمعه ۹ شهریور ۹۷ , ۲۳:۱۵ رضا `پسر از جنس پدر`
مثلا منم میگم خدا کریمه وآآآآ :))))))
اون وآآ اخر باحاله :)
ای بابا :) مثل اینکه زندگی هممون تکراری شده :) ولی خب چاره ای نیس :) مجبوریم دلخوشیای جدید پیدا کنیم :) 

کامنت یسنا خانوم :))))))
تکرار هم اگه خوب و خوش‌آیند باشه بد نیست گاهی :)

:)
پدر چی ؟!
پدرم ۵،۶ روزه بیمارستان بسترین ، مشکل ما هم همینه، پدر که برگردن خونه یه مدت نیاز به مراقبت دائم داره تا ان‌شاءالله خودش دوباره حالش خوب بشه ولی ما دست تنهاییم و رسیدن به همه‌ی کارها خیلی سخته برامون،هر چی فکر میکنم نمیدونم باید چکار کنیم.
این روزهابیش ازحدملال اورشدن
خیلی...
خدا کریمه

اینم میگذره
خدا که همیشه کریمه.
میدونم ولی سخت میگذره.
شنبه ۱۰ شهریور ۹۷ , ۰۸:۲۴ مصطفی فتاحی اردکانی
خدا خیلی کریمه
خدا همیشه کریمه.
شنبه ۱۰ شهریور ۹۷ , ۰۹:۰۹ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
خدا بزرگه:-)
چه می‌شه کرد! خودتونو اذیت نکنین:-)
خدا همیشه بزرگه.
نمیدونم ،ان‌شاءالله که زودتر این روزها بگذره.
سلام 
فرشته برای سلامتی پدرتون  دعا میکنم و برای پیش بردن کارهاتون.
ایشالا خدا قوت تون بده و از پس اینکار بر بیاین.


توکلت بخدا 
بقول مادرم خدا درد میده ولی درمان هم  میده .
(  هر دردی متناسب با بنده اش میده و مطمئنه بنده اش از پس اون کارا برمیاد )
ایشالا شما هم از پس کارای پدر برمیان .
نگران نباشین.



+

اول هر چیزی در ظاهر سخته بعد از اینکه باهاش روبرو بشی ، 
میبینی که خدا حواسش بهمون بوده و اونقدرام  اون کارها 
سخت نبوده و نیست .
بازم توکلش به خودش.


سلام
ممنونم عزیزم، دعا کن که دعا لازمم.
ان‌شاءالله

ان‌شاءالله که همینطوره :*

+خدا کنه همین‌طور باشه و راحت‌تر از پسش بر بیایم.
یا خودش :))
زندگی همیشه از این نوسان‌ها داشته. فرشته‌ای که من می‌شناسم خیلی قوی و شجاعه. خیلی.
کاش به همون اندازه‌ای که تو میگی باشم ولی من بیشتر از خودم نگران بابام، اذیت میشه اینجوری، ادم نیاز داشته باشه بقیه کمکش کنن خیلی اذیت میشه.
چی شده؟
غصه نخورید خدا رحیمه
پدرم یه خرده مریض احوالن.
خدا که همیشه رحیم و کریم و بزرگ و... است :)
:( خدا پدرو شفا بده انشاالله ....
فک نکنم کسی باشه ک این روزا براش آسون بگذره ...
این روزا خدا توی همه ی خونه ها کریمه :)
ممنونم، ان‌شاءالله
خدا مریضی و سختی نصیب هیچ کسی نکنه ان‌شاءالله.
خدا کریمه خدا بزرگه
خدا همیشه بزرگ و کریمه
ان شالله که خوب بشن و هر چه زودتر برگردن پیشتون عزیزم:)
برای سلامتی همه ی پدرها صلوات :)
ممنونم عزیزم، ان‌شاءالله :)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan