هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


آدینه

 


دریافت

پ‌ن: شنیدم ، دوستش داشتم و لذت بردم ، گذاشتم که شما هم بشنوید :)

عصر آدینه‌تون بخیر :)

همچنین عزیزم :)

قربانت :*

+روزت هم با تاخیر مبارک عزیزم :)

ممنونم همچنین

 

چه عکس و فضای قشنگی:)

قربانت :)

اره حس خوبی داره :)

به به 

:)

وای چقدر خوب بود :(

خوشحالم که بالاخره یک نفر گوش کرد :))

سلام از مطلب بسیار خوبتون متشکرم ، بسیار بلاگ خوبی دارین ،

از مطالب شما لذت بردم ،

بسیار جذاب و دلنشین و کاربردی بود   فقط اگر امکانش هست از عکس و مدیا بیشتر استفاده کنین در اخر امیدوارم همین طور پر قدرت پیش برین ، حمایت ما برای شما ممنون

ممنونم :)
فقط دفعه‌ی بعدی که خواستید پیام‌تون رو از اینجا کپی کنید و برای چندتا وبلاگ دیگه هم بفرستید لطفا قبلش اون متن و لینک مخصوص کپی از وبلاگ من رو پاک کنید، تشکر!

آدینه که گذاشت :) صبح و شبِ همه ایامتان بخیر :)

صوت جالب بود، نصف و نیمه گوش دادم، دانلود کردم تا سر فرصت کامل گوش بدم :)

زنده باشید، روزگار شما هم بخیر :)
امیدوارم خوشتون بیاد :)

حسش قشنگ بود :)

اوهوم :)
دوشنبه ۲۸ بهمن ۹۸ , ۱۰:۴۳ طراحی سایت تهران

سلام این عکس فوق العادست

:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan