شنبه ۲۵ آبان ۹۸
شنبه ۲۵ آبان ۹۸
همین شده که این شده. دانشگاه و دانشجوی این مملکت اینه بقیه چی باشن!
هوای شهر تبریز بسیار سرد شده
برف به تهران بارید و سرماش به ما رسید
یهو فکرم رفت سمت زلزله زده ها
اما از اعتراضات
عصری که از بازار به خانه آمدم
خیابان ها بسیار خلوت تر از روزای دیگر بود
بسیار خلوت. از پیک موتوری شنیدم ساعت ۴ عصر حوالی خ شریعتی (تقریبا مرکز شهر) شلوغ بود و عصر هم شهرک باغمیشه
گویا شلوغ شده بود
والا من سرما خورده بودم نرفتم بیرون بخاطر برف بعد یهو از اخبار و دوستام شنیدم که شلوغ شده
ولی همچنان نرفتم بیرون چون اگه سرما خوردگی فنا نمیداد منو اگه شلوغی فنام نمیداد یقینا بابام منو میکشت که با حال مریض چرا رفتی بیرون :))
لعنتی صبح در رو قفل کرده بود میگفت نمیذارم بری دانشگاه سرماخوردی نمیخوام تب کنی
( آخه تب برای من خطر تشنج و فلجی داره)
سلام
فرشته اتفاقا ظهر که از دوستم پرسیدم گفت بچه های کلاسشون همه از دم بی خبر و بی بخار :/ می گفت استاد دیده اینا همه اینطوری سر و منگ و لال نشستن سر کلاس، عصبانی شده توپیده بهشون :))
خواستم بگم برای کل دانشجوهای کشور حرص بخوری نه فقط برای دانشجوهای خودتون :) همه جا همینه که اوضاع اینه :/
والا من تو تهرانم تو دورافتاده ترین قسمتی از شهر تهران که نمیدونم کجاست :|
یعنی الان تو نزدیکی خونه خانداداشم یا خواهرم بودم
قطعا منم جزء معترضین به گرانی بنزین بودم ولی افتادم تو یه قسمت از شهر تهران
که نمیدونم اصلا کجاست یعنی اگر برم بیرون قطع به یقین گم میشم :|
برای همین نرفتم بیرون و بماند که لباس گرمم با خودم نیاوردم تهران و برف امروز منو مات خودش کرد:|
بماند تو شهر خودم امروز اعتراضات مردمی داشتند و قیمت کرایه ها سوبل حتی چهار برابر شده متاسفانه :|
سلام
به اون دانشجوها بگو که گرونی بنزین مساوی است با گرونی همه چی !! گرونی خونه ! گرونی طلا گرونی دلار
گرونی رب و برنج و چای و بی ارزش ترین اقلام حتی !!
دیار ما همون طور که خودت گفتی روی هواست...
اعتصاب سرویسها...
زخمی ها و زندانی ها...
ولی خب ما دبیرستان رشته انسانی هستیم و هممون خبر داشتیم و سر زنگ اقتصاد کلی غصه خوردیم.
باعث تاسفه که دانشجوها در حد زمان قاجار عقب مونده باشن که بگن زن که دست تو جیب نمیکنه...
میخوام مثل کامنتای بالا تکرار کنم که همینه که این شده...
خوب نیست بگم ولی میگم خیلی از همنسلهای من و تو هم اگه سر و صدایی دارند فقط لب و دهن هستند! نمیدونند چی به چیه شاید! نه که همشون! ولی خب...
دوره ی احمدی نژاد قیمت بنزین از ۱۰۰ رفت رو هزار
یکی دو روز اعتراضات مردمی بود و بعدم نتیجه چی شد ؟!
بعد از دو روز اعتراضات خوابید
الان ، خودت بگو بنظرت این اعتراضات ادامه داره ؟!
بنظر من نه متاسفانه اعتراضات با کلی وعده وعید الکی بازم میخوابه
مثل بقیه اعتراضات همیشگی مردم !
نهایت نهایتش تا آخر هفته ادامه پیدا میکنه بعدم اینم عادی میشه مثل گرونی دلار و سکه و گوشت و برنج و مرغ و غیره و غیره.
شاعر در اینجا میفرماید :
این نیز بگذرد ...
من ساعت تقریبا 13 میدون ساعت بودم چند تا نیروی یگان ویژه دیدم. راستش از اونجایی که بی اطلاع از موضوع بودم و فضا هم آروم بود برام جلب توجه نکرد. جات خالی تو اون هوای سرد رفتم پیاده راه تربیت، خواستم یه هودی خوشگل هم بخرم منتهی نخریدم. تازه میخواستم بازار هم برم یعنی یه ذره هم رفتم ولی خیلی سرد بود برگشتم. تو بی آرتی نت گوشی رو روشن کردم فیلم اعتراضات رو دیدم که اتفاقا برا تبریز بود گویا.
البته قبل این اتفاقات با آقای راننده تاکسی درددل میکردیم و حرفای سیاسی. خلاصه که بد وضعی شده نمیدونم قراره چی بشه.
یاد روزی افتادم که برنامه تریبون آزاد تو محوطه دانشگاه برنامه ضبط میکرد و بچههامون یکی از یکی تندتر و مدافع تر بودن. اصلا دخترا مجال حرف زدن نمیدادن به پسرا یادش بخیر.
سلاممم و درود
شیراز نااابودع تا حالا چند تا کشته داشته
امیدوارم اوضاع زودتر بهتر بشه
امیدوارم واقعا ....
آره واقعا
چه نسل بدبختی بودیم ما ...
دیروز رسما اجازه انتشار و پوشش خبرهای مربوط به اعتراضات مردم رو از رسانه ها گرفتن. هر کی هم زده و کار کرده یا پاک کرده یا اگه پاک نکرده براش بد میشه!
رسما دارم متنفرتر میشم روز به روز از این همه ازادی که بهمون ندادن :/
باز خداروشکر اصفهان از شهرای دیگه بهتره ولی اینجا رو هم زدن پکوندن
اون هایی که هم میفرماین زن و دختر دست تو جیبشون نمیکنن.. حرفی ندارم دربارشون!
اینجا 24/7 ابری و خاکستری یه روز هم بیشتر بارون نیومد
دلم آسمون خواست
کلا این چند روزه خیلی دلگیر بود
سلام فرشته جان
خوب باشی:)
این جا هم سرد مثل زمستون اما خبری از برف نیست
این جا کاملا خنثی ست شهرما مثل هم خوابگاهیات هست...
صبح سرکار جدیدم میرم و میام کلاس میرم درس میخونم کتابونمایشنامه میخونم فیلمومستند میبینم...
امنوامان
راستش منم بی تفاوت شدم یجورایی و سعی میکنم که از سیاست دور باشم حداقل برای یه مدت بخاطر اعصاب و شرایط زندگی و آرامشم چون حس میکنم به اندازه ی کافی سیاست و به طبع اون اقتصادِ گندِ این جامعه رو زندگی هامون تاثیر مستقیم میزاره و آرامشون رو میگیره ازمون
درست میگی:(((
الهی خب آره دانشگاه دیگه وقت آدم رو میگیره من نرفتما:) دیگه همه گفتن خیلی دور و شهرش فلانه و اینا نرفتم فعلا...میترسمم من که مثل شما نیستم خانم قشنگ قشنگ بنویسم دل آدمارو با نوشته هام ببرم *_^
این حستون به دانشگاه و همکلاسی ها رو من سال 86 تجربه کردم، با کله داغ و پر از حس و شور وارد دانشگاه شدم، به امید های مختلف، اما غالب دانشجو ها (در حد 98%) به چیزهای دیگه ای فکر می کردن، به همه چیز جز دانشگاه، جز بزرگ شدن، جز بالغ شدن... و من هم به سردی اون روزها شور و هیجانم سرد شد، خوابید و مرد...
روزگار همیشه همین بوده، بیشتر آدما یجور دیگه فکر میکنم، یجور که قشنگ نیست..
خیلی عالی بود
روز میلاد اقاقیها را
جشن میگیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!
همهی چلچلهها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیهی جشن اقاقیها را
گل به دامن کرده است!
باز کن پنجرهها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟
هیچ یادت هست
توی تاریکی شبهای بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینهی گلهای سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟
حالیا معجزهی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمنزار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچهی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقیها
جشن میگیرد!
خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجرهها را
و بهاران را باور کن...
-
آذر ۱۴۰۳ ( ۱ )
-
مهر ۱۴۰۳ ( ۱ )
-
مرداد ۱۴۰۳ ( ۱ )
-
تیر ۱۴۰۳ ( ۱ )
-
فروردين ۱۴۰۳ ( ۱ )
-
بهمن ۱۴۰۲ ( ۱ )
-
شهریور ۱۴۰۲ ( ۲ )
-
تیر ۱۴۰۲ ( ۱ )
-
ارديبهشت ۱۴۰۲ ( ۱ )
-
فروردين ۱۴۰۲ ( ۳ )
-
اسفند ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
بهمن ۱۴۰۱ ( ۲ )
-
دی ۱۴۰۱ ( ۲ )
-
آبان ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
مهر ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
شهریور ۱۴۰۱ ( ۲ )
-
مرداد ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
تیر ۱۴۰۱ ( ۳ )
-
خرداد ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
فروردين ۱۴۰۱ ( ۲ )
-
اسفند ۱۴۰۰ ( ۵ )
-
بهمن ۱۴۰۰ ( ۲ )
-
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
-
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
-
مهر ۱۴۰۰ ( ۱ )
-
شهریور ۱۴۰۰ ( ۴ )
-
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
-
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
-
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۳ )
-
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
-
اسفند ۱۳۹۹ ( ۲ )
-
بهمن ۱۳۹۹ ( ۴ )
-
آذر ۱۳۹۹ ( ۳ )
-
مهر ۱۳۹۹ ( ۳ )
-
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
-
مرداد ۱۳۹۹ ( ۵ )
-
تیر ۱۳۹۹ ( ۴ )
-
خرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۳ )
-
فروردين ۱۳۹۹ ( ۳ )
-
اسفند ۱۳۹۸ ( ۱ )
-
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
-
دی ۱۳۹۸ ( ۳ )
-
آذر ۱۳۹۸ ( ۲ )
-
آبان ۱۳۹۸ ( ۵ )
-
مهر ۱۳۹۸ ( ۶ )
-
شهریور ۱۳۹۸ ( ۵ )
-
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
-
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
-
خرداد ۱۳۹۸ ( ۶ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۸ )
-
فروردين ۱۳۹۸ ( ۱۴ )
-
اسفند ۱۳۹۷ ( ۹ )
-
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
-
دی ۱۳۹۷ ( ۷ )
-
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
-
آبان ۱۳۹۷ ( ۱۱ )
-
مهر ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
-
شهریور ۱۳۹۷ ( ۱۱ )
-
مرداد ۱۳۹۷ ( ۱۲ )
-
تیر ۱۳۹۷ ( ۱۲ )
-
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۶ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۱۴ )
-
فروردين ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
-
اسفند ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
-
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
-
دی ۱۳۹۶ ( ۸ )
-
آذر ۱۳۹۶ ( ۱۱ )
-
آبان ۱۳۹۶ ( ۱۵ )
-
مهر ۱۳۹۶ ( ۱۶ )
-
شهریور ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
-
مرداد ۱۳۹۶ ( ۱۵ )
-
تیر ۱۳۹۶ ( ۱۴ )
-
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱۲ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۹ )
-
فروردين ۱۳۹۶ ( ۷ )
-
اسفند ۱۳۹۵ ( ۳ )
-
بهمن ۱۳۹۵ ( ۳ )
-
آذر ۱۳۹۵ ( ۳ )
-
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
-
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
-
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
-
مرداد ۱۳۹۵ ( ۹ )
-
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
-
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
-
شهریور ۱۳۹۴ ( ۴ )