هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


سلام زمستونی :)

و اینک شروع زمستانِ عزیز و زیبا، مادر پیر فصل‌ها !


+ شب یلداتون مبارک، عمرتون به شیرینی شربت‌‌ها و شیرینی‌هایی که امشب خوردید!

++ خب من امسال دیوان حافظ در دسترس ندارم ولی طبق پارسال، امسالم حافظ گفته هر کدومتون هنوز مزدوج نشدید امسال مزدوج می‌شید دیگه، دست بردارید از سر اون دیوان بدبخت :)))

سلام یلداتو بعدا بعد مبااارک

سلام
مرسی :)

هنوز لباسایی که پارسال برای عروسی من و آقاگل و ثریا دوخته بودی تو کمد داره خاک می‌خوره:) برو اونا رو سر و سامون بده بعد از فال جدید صحبت کن:)

حافظ دیشب حسابی حالمو گرفت، عروسی کیلو چنده😔

ثریا که شوهر کرد، اقاگل رو از اول هم گفت باید یه خرده صبر کنی و عجله نکن، تو رو ولی اشتباه گفت که ان‌شاءالله امسال درست در بیاد *_* :**
چرا؟ چی گفت مگه؟!

سلام :)

پس شامل حال من نمیشه :/  :))

زمانی که عینک نمی زدید غیبت نمی کردید، الان که به جمع ما (عینکی ها) اومدید غیبت می کنید :)

امیدوارم این غیبت ها بخاطر میان ترم و پایان ترم باشه

ان شاءالله زمستون بر وفق مراد باشه

سلام
نه دیگه هر کس یکبار :))
توفیق ندارم در جمع شما عینکی‌های بیان باشم ولی بالاجبار مجبورم در جمع عینکی‌های کلاس باشم :)
بله متاسفانه یا خوشبختانه برای همین‌هاست :)
ممنونم و همچنین :)

فالم میگیریم حیثیت نممونه از دست جناب حافظ که :)))

ببر تو اتاق تنهایی بخون، نفهمن از ۱۸ سالگی تو فکر ازدواج کردنی :)))

نشون به اون نشون که حافظ گفت سخت مگیر کارها رو که از روی طبع بر مردمان سخت‌کوش سخت می‌گذره. من هم سهل گرفتم کارها رو.

البته دیروز یکی زنگ زد و گفت فلانی کجایی؟ مگه من مسخره توام؟ کار من کو؟

 

احساس میکنم یه خرده زیادی سهل گرفتید دیگه، بنده‌ی خدا منظورش تا این حد نبوده دیگه :دی

سه شنبه ۳ دی ۹۸ , ۱۹:۰۳ سیّد محمّد جعاوله

هر چند دیر

مبارک باشه یلداتون.

خیلی متشکرم و همچنین :)

سلام و تبریک..

++ پس امسال یکی از مشتریای حافظ کم شده! :))

 

+ محض اطلاع : عکس بیشتر با پاییز قرابت داره تا زمستون!:)

سلام و همچنین ؛)
++اره، ان‌شاءالله امسال هم چندتا کم بشه، یکیش هم شما :))

+یلدا مگه علاوه بر اول زمستون شب اخر پاییز هم نیست؟:)

بابام گف نیت کن
گفتم نیتی ندارم همینجوری بده بگیرم

و بر باد رفت هر حیثیتی که داشتم :)

پشت همون نیتی ندارم صدتا نیت خوابیده بوده، من که میدونم :دی

ثریا عقد کرده بود خسته نباشی، مشخص بود امروز فردا عروسیشه:)

گفت نشد نشد نشد:) 

دیگه به هر حال حافظ نوید داد که نزدیکه :))
میشه اخرش میشه :)

اوا! چه پست خوبی!

قابلی نداشت :))

سلام و درود فرشته خانوم 

 

😂🤣😂 عالی بــــود 

 

انشااله ک خنده مهمون لبهات باشه

سلام جناب جانان :)
متشکرم همچنین شما و باقی دوستان :))
يكشنبه ۱۳ بهمن ۹۸ , ۱۰:۲۶ طراحی سایت تهران

سلام زیبا بود

:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan