يكشنبه ۱۷ فروردين ۹۹
يكشنبه ۱۷ فروردين ۹۹
خرنگ یعنی چی؟
از این نوشته های تو و ثریا که با گویش بوشهری غرق در لذت میشم و کیف می کنم:)
مرسی.
@صبا :) :*
همین که میدونم شروه یعنی چی احساس غرور میکنم.
سلام
بسیارشبیه گویش بختیاری بود
حرف از شروه و فلک و جور فلک شد. من هم یاد این بیتها افتادم. فکر میکنم شروهخوانیش رو یکبار باید فرستاده باشم. میگه:
فلک در فکر آزارُم چرایی
گُلُم گر نیستی خارُم چرایی
اگر باری ز دوشُم برنداری
میان بار و سربارُم چرایی...
.
اینجا هرروز هرروز ننه شروه میخونه. دلش تنگه برا خانهاش.
من دوست دارم یه روز زنگ بزنم بهت و تو محلی حرف بزنی برام:)
کیف کردم کاش ماهم ما گویش محلیمون حرف میزدیم جای مسخره کردن :((((
گرچه برای شماها خیلی خیلی شیرین و گرم
فرشته حالت چجوره؟ :*
نمیدونم چه گویش و چه لهجهای بود اما درکل جالب بود برام :)
شاید شما دومین نویسندهای توی بیان هستید که بهش پیشنهاد میدم یک روزی کتابی بنویسسید :)
قلم و بیان زیبایی دارید بی تعارف عرض میکنم :)
بله راحته متوجه شدم. :)
سلام :))
خیلی خوشحالم با وبلاگت آشنا شدم !
من حس ششمم میگه اونی که شروه خونده بوشهری بوده نمیدونم چرا ایا واقعا بوده؟
عزیزم چه حس خوب و عجیب غریبی داشت این پست...
سلام
پست های این چنینی رو باید با فایل های صوتی گوش داد و از گویش محلی لذت برد! حیفه که فقط به خوندن اکتفا کرد. خصوصا که از این لهجه چیزی هم ندونی.
یاد شروهخونیای بیبی (مادربزرگ مامانم) افتادم...گاهی دلم میخواد بوشهر قدیم رو میدیدم...روزایی که تو خونهی همه یه نوار کاست از فایز پیدا میشد.
زیبا بود
تحت تاثیر قرار گرفتم
قشنگ و عالی بود
درسته که فلک از روز اول ماتممون داد ولی ما هم شکایتی نکردیم که! اومدیم گفتیم:
به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی!
اثرگذار بود و خیلی زیبا نوشتی
فرشته من خیلی از لهجتون خوشم میاد.
بعضی وقتا سعی میکنم دیالوگای تیک آف رو باخودمتکرار کنم.
تو خونه هم هی میگم سی چی میخواینبرید؟
:)))
سی مال شماست دیگه؟
https://bit.ly/2TfIFFL
روز میلاد اقاقیها را
جشن میگیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!
همهی چلچلهها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیهی جشن اقاقیها را
گل به دامن کرده است!
باز کن پنجرهها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟
هیچ یادت هست
توی تاریکی شبهای بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینهی گلهای سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟
حالیا معجزهی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمنزار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچهی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقیها
جشن میگیرد!
خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجرهها را
و بهاران را باور کن...
-
مهر ۱۴۰۳ ( ۱ )
-
مرداد ۱۴۰۳ ( ۱ )
-
تیر ۱۴۰۳ ( ۱ )
-
فروردين ۱۴۰۳ ( ۱ )
-
بهمن ۱۴۰۲ ( ۱ )
-
شهریور ۱۴۰۲ ( ۲ )
-
تیر ۱۴۰۲ ( ۱ )
-
ارديبهشت ۱۴۰۲ ( ۱ )
-
فروردين ۱۴۰۲ ( ۳ )
-
اسفند ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
بهمن ۱۴۰۱ ( ۲ )
-
دی ۱۴۰۱ ( ۲ )
-
آبان ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
مهر ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
شهریور ۱۴۰۱ ( ۲ )
-
مرداد ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
تیر ۱۴۰۱ ( ۳ )
-
خرداد ۱۴۰۱ ( ۱ )
-
فروردين ۱۴۰۱ ( ۲ )
-
اسفند ۱۴۰۰ ( ۵ )
-
بهمن ۱۴۰۰ ( ۲ )
-
دی ۱۴۰۰ ( ۲ )
-
آبان ۱۴۰۰ ( ۲ )
-
مهر ۱۴۰۰ ( ۱ )
-
شهریور ۱۴۰۰ ( ۴ )
-
مرداد ۱۴۰۰ ( ۲ )
-
تیر ۱۴۰۰ ( ۳ )
-
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۳ )
-
فروردين ۱۴۰۰ ( ۲ )
-
اسفند ۱۳۹۹ ( ۲ )
-
بهمن ۱۳۹۹ ( ۴ )
-
آذر ۱۳۹۹ ( ۳ )
-
مهر ۱۳۹۹ ( ۳ )
-
شهریور ۱۳۹۹ ( ۶ )
-
مرداد ۱۳۹۹ ( ۵ )
-
تیر ۱۳۹۹ ( ۴ )
-
خرداد ۱۳۹۹ ( ۲ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۳ )
-
فروردين ۱۳۹۹ ( ۳ )
-
اسفند ۱۳۹۸ ( ۱ )
-
بهمن ۱۳۹۸ ( ۴ )
-
دی ۱۳۹۸ ( ۳ )
-
آذر ۱۳۹۸ ( ۲ )
-
آبان ۱۳۹۸ ( ۵ )
-
مهر ۱۳۹۸ ( ۶ )
-
شهریور ۱۳۹۸ ( ۵ )
-
مرداد ۱۳۹۸ ( ۴ )
-
تیر ۱۳۹۸ ( ۴ )
-
خرداد ۱۳۹۸ ( ۶ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۸ )
-
فروردين ۱۳۹۸ ( ۱۴ )
-
اسفند ۱۳۹۷ ( ۹ )
-
بهمن ۱۳۹۷ ( ۸ )
-
دی ۱۳۹۷ ( ۷ )
-
آذر ۱۳۹۷ ( ۶ )
-
آبان ۱۳۹۷ ( ۱۱ )
-
مهر ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
-
شهریور ۱۳۹۷ ( ۱۱ )
-
مرداد ۱۳۹۷ ( ۱۲ )
-
تیر ۱۳۹۷ ( ۱۲ )
-
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۶ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۱۴ )
-
فروردين ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
-
اسفند ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
-
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
-
دی ۱۳۹۶ ( ۸ )
-
آذر ۱۳۹۶ ( ۱۱ )
-
آبان ۱۳۹۶ ( ۱۵ )
-
مهر ۱۳۹۶ ( ۱۶ )
-
شهریور ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
-
مرداد ۱۳۹۶ ( ۱۵ )
-
تیر ۱۳۹۶ ( ۱۴ )
-
خرداد ۱۳۹۶ ( ۱۲ )
-
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۹ )
-
فروردين ۱۳۹۶ ( ۷ )
-
اسفند ۱۳۹۵ ( ۳ )
-
بهمن ۱۳۹۵ ( ۳ )
-
آذر ۱۳۹۵ ( ۳ )
-
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۲ )
-
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
-
شهریور ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
-
مرداد ۱۳۹۵ ( ۹ )
-
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۳ )
-
خرداد ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
-
شهریور ۱۳۹۴ ( ۴ )