هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


اندر احوالات من 4

دیشب کربلایی هامون برگشتن:)

الان هم هر دو طرفم دارن از خاطرات کربلا تعریف میکنن...چند دقیقه پیش همشون دور هم بودن و منم نشسته بودم, حس خوبی نیست دور و بری هات همه رفتن و از خاطراتشون میگن؛ تو ساکت نشستی و گوش میکنی... البته گوش هم نمی کردم ؛ دلم جای دیگه در حال گله و شکایت بود.

حالا هم لطف میکنن میگن عید با هم میریم...به شدت برخورد کردم وگفتم :" نه خیرم من میخوام تنها برم و از نجف تا کربلا هم میخوام پیاده برم ؛ شما هم لطف میکنید خونه میمونید تا من برم و برگردم ؛ نوبتی هم باشه این دفعه نوبت منه :) "

البته اینها میگن نه ، با هم میریم! ولی الکی میگن. زیارت باید تنها باشی که راحت بشینی دعا کنی برای خودت از گریه کردن هم خجالت نکشی:))

پ ن : تا من خودم بخوام برم از هجوم تعریف کردن خاطرات به شهدا می پیوندم احتمالا :)

عای عای!!! عکس:|||| سوختیدم بسی فراوان وعمیق:))) منم پیاده مخام برم...اینا نمیفهمن:((((
درکت میکنم عزیزم:)
بیا با هم بریم پس:))
ممنون از حضورت

ان شاالله به زودی شما بیاید برامون خاطره تعریف کنید :)

 ان شاا...:))
ممنون از حضورتون
آی گفتی خواهر 
بنده هم معتقده ام زیارت باید تنها بری یه دل سیر گریه کنی, یه دل سیر حرف بزنی, برای زیارت مشهد الرضا بیشتر وقتا تنها حرم میرفتم 
منتها کشور غریب نمیزارن: ( 
انشاء الله به زودی قسمت ما هم بشه 
خب خدا رو شکر که همه باهام موافقن.:)
باید راضیشون کنم:) خدا کنه رضایت بدن با یه کاروان اشنا برم؛ خیلی کیف میده:)
ان شاا...
ممنون از حضورت
وایی از کربلا نگو که دلم دیگه داره میسوزه 
اتفاقا خانواده منم دقیقا همینو میگم و جوابشو منم همینو میدم
کلا سفر های زیارتی تنهایی یا با دوستان میچسبه
ان شالله کربلا نرفته ها برن کربلا
یاعلی
اره منم سفرهای زیارتی رو خیلی با خانواده دوست ندارم؛ دوست دارم تنها برم و بیام که بتونم دل سیر زیارت کنم:) ادم اختیارش دست خودش باشه بهتره:))
ممنون از حضورتون
ان شاءالله به زودی نصیب جفتمون میشه :)
ان شاا...:)
ممنون از حضورتون
 چه حس غریب و وحشتناکی داره هدر وبلاگتون. اون پرچم مشکی بین اووون همه سیاهی و یه یاحسین سرخ وسطش و جمله ی هواتو کردم... منقلب میکنه آدم رو... با مغز میزنه زمین!
:) 
ممنون از توجه و حضورتون
ایشالا قسمتتون شه...

به خاطراتشون گوش بدین.. وگرنه اونام بعدا به خاطراتتون گوش نمیدنا! :)
ان شاا...
سعی میکنم گوش کنم ، تازه حواسم همکه نباشه متوجه نمیشن :))
ممنون از حضورتون
جمعه ۲۸ آبان ۹۵ , ۰۹:۵۶ امیر بهزادپور
چه عکس قشنگی...
خوشبحالشون.
مگه تا اربعین توی کربلا نیستن؟
:)
نه نبودن 2 شب پیش برگشتن :)
ممنون از حضورتون
توی تهران
واسه بازمانده های اربعین 
پیاد ه روی گذاشتن
روز اربعین
ساعت 6 صبح
از میدان امام حسین
تا شاه عبدالعظیم
هبده کیلومتر
تو شهر ما هم گذاشتن ولی فکر کنم از حدود 8 صبح شروع میشه.
ولی فکر نکنم برم :(
ممنون از حضورتون
سلام
ان شاء الله به زودی زود خودتون برید. تنها هم برید ... پیاده ولی فکر نکنم در حالت معمول بشه رفت. میشه؟
سلام 
ان شاا...
نه در حالت اربعین میشه :) من عیدا معمولا میرم راهیان نور دلم میخواد اربعین برم کربلا 
ممنون از حضورتون
ان شا الله
موفق باشید
:)
تشکر 
ممنون از حضورتون
حال سختیه درک می کنم
ان شاالله به زودی قسمتتان شود
:(
ان شاا...
ممنون از حضورتون
منم امسال دلم خیلی هوایی شده و هوای کربلا می خواد...

التماس دعا
ان شاا... به زودی قسمت شما هم بشه.
تشکر از حضورتون
به سلامتی
زیارتشون قبول
...
یا حق
ممنون
:)
تشکر از حضورتون
زیارتشون مقبول و بازم انشالا که قسمت شما بشه!
یا علی مدد!
ممنونم ان شاا...؛همچنین
تشکر از حضورتون
خوش به حالشون😊
انشاءالله نصیب شما هم بشه
:)
ان شاا...
ممنون از حضورتون
شنبه ۲۹ آبان ۹۵ , ۱۵:۴۵ منتظر اتفاقات خوب
خدا قسمتمون کنه.
ان شاا...
ممنون از حضورتون
چشمت روشن:)
ان شاالله روزی خودت 
داخل پرانتز و روزی من^_^
ممنون :)
ان شاا... با هم :)
ممنون از حضورت
يكشنبه ۳۰ آبان ۹۵ , ۰۸:۴۳ محمد حسین امینی
قاچاقی تنها برید
:/

التماس دعا
تا ببینم چی بشه :)
ممنون از حضورتون
بعضی جاها باید شلوغ پلوغ بری گم بشی تو جمعیت... 
نه گناه دارن همش باید دنبالم بگردن...سعی میکنم تنها برم ببینم خدا چی بخواد.
ممنون از حضورتون
حساب زیارت اربعین که جداست
ولی عیدم برین حتما

بعضیا (خصوصا کربلا اولی ها) خیلی بهشون سخت میگذره اربعین که نمیتونن برسن به ضریح یا اینکه نمیتونن برن تو حرم اصلا...


سلام.
اخه دوست دارم اولین زیارتم پیاده روی اربعین باشه.
قبل از اربعین برگشتند ولی دل سیر همه جا زیارت کرده بودند و دستشون هم به همه جا رسیده بود شکر خدا.
ممنون از حضورتون
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan