هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


ای دَم تو دَم صد حضرت عیسی، عباس!

ابروی ترک خورده ی عباس...خدایا!

شق القمر از لشکر ابلیس بعید است...

بر نیزه سر توست که افراشته گردن؟

یا سرخ ترین سوره ی قرآن مجید است؟

پ ن: داغ عباس(علیه السلام) کمر می شکند...

داغِ عباس می‌کُشد...
می کُشد...
ایام تسلیت.
ممنون از حضورت عزیزم
برخیز برادر چرا کمرت خم شده است ...
این که طوفان همه ی شهر مرا ترسانده
کار عباس حسین است علم چرخانده...
+ایام تسلیت!
ممنون از حضورتون
عطش عشق مرا سوزاند..
قسم به معنی لایمکن الفرار از عشق
که پر شده است جهان از حسین سرتاسر
+ایام تسلیت!
ممنون از حضورتون
گرفتارم گرفتارم اباالفضل

گره افتاده در کارم اباالفضل

دعایی کن، دوباره چند وقتی ست

هوای کربلا دارم اباالفضل

اللهم الرزقنا الکربلا...

یا اباالفضل العباس (ع)⚘


+
التماس دعا 
هر شب میخونم با شور و نوا
کربلا میخوام ابالفضل
ذکر سجود نمازم شده
 کربلا میخوام ابالفضل
آمین
+تسلیت ایام!
ممنون از حضورتون

بصیرت عباس؛مغفول همیشهءتاریخ............. صلی الله علیک یا ابالفضل العباس 
عباس یعنی تا شهادت یکه تازی؛ عباس یعنی عشق یعنی پاکبازی...
+تسلیت ایام!
ممنون از حضورتون
آب هم شرمنده عباس شد

تسلیت میگم
التماس دعا
ای آب فرات خاک بر سرت
چرا از بهر حسین نسوزد جگرت؟

تسلیت ایام!
همچنین
ممنون از حضورتون
چیزی ندارم که بگم
...
تسلیت ایام!
ممنون از حضورتون
التماس دعا فرشته جان
محتاجیم به دعا عزیزم.
ممنون از حضورت
شنبه ۸ مهر ۹۶ , ۲۰:۰۰ پیمان محمدی فرد
السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
اللهم عجل لولیک الفرج
صل الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
ایام تسلیت
ممنون از حضورتون
همه آبادنشینان ز خرابی ترسند ...
من خرابت شدم و دم به دم آبادترم ...
+ التماس دعا فرشته جان :)
امام کرب و بلایی و مثل مهتابی
خوشا به حال دل من که نعم الاربابی
+محتاجیم به دعا عزیزم
ممنون از حضورت
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan