هواتو کردم

خسته‌ام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی


صبح دل انگیز پاییزی:|

مردم وقتی صبح از خواب بیدار میشن از پنجره منظره ی زیبای پاییزی، برگ های زرد روی زمین ریخته شده، نسیم خنک پاییزی که موهاشون رو نوازش کنه، گنجشک و رودخونه که با صداشون به آدم حس زندگی میدن و ... رو میبینن و روزشون رو با این احساسات زیبا میسازن!

اون وقت من از خواب بیدار شدم اولین صحنه ای که دیدم این بود: اَخخ

اصلا از صبح حالم دگرگونه:(

+ جاتون خالی یکی از همسایه ها داره خونه میسازه چند روزه از صبح کارگرهاشون آهنگ میذارن، امروز صبح حامد همایون بود الان یه روضه ی ترکی گذاشتن نمیدونم چی میگه ولی خیلی خوبه:)

سه شنبه ۱۶ آبان ۹۶ , ۱۱:۱۴ به زودی در این مکان، اسمی جدید پدیدار میشود [ امضا: سناتور تِدِ اسبق ]
ای جااااان :))))) 
پاهاشووو
دُمشووو
:)))))
امیدوارم در یکی از روزهای زیبایی پاییزی با همچین صحنه ای رو به رو بشی و همینطوری ذوق کنی:||
سه شنبه ۱۶ آبان ۹۶ , ۱۱:۱۶ آقای دیوار نویس
چه موجود دوست داشتنی ای :)
همون جواب کامنت تد:))
ان شاا... به زودی قسمت شما:|
گفتیم لابد گرگی، پلنگی، چیزی دیده اید 😀
این از صدتا گرگ و پلنگ بدتره:))
به اندازه ای که از مارمولک بدم‌ میاد از هیچ جانداری بدم نمیاد، باز خوبه پشت شیشه بود:|

:|
بعد اونوقت حرکت تو چی بود؟
نگرخیدی؟
نه اول مطمئن شدم که پشت شیشه است بعد هم‌ گفتم اَخخخ :|
نمیدونم وقتی شانس تقسیم میکردن من کجا بودم آخه؟!
:|
احیانا داشتی برامن کامنت میذاشتی
:|

من؟
امروز صبح؟
کامنت برای تو؟
اونو که امروز بعد از کمک به مامانم‌ میخوام بکنم:))
جشنجه که!:)) به جای ناله و نفرین به این فکر کنید که چطوری تعادلشو تو اون حالت حفظ کرده!

بیرون بود یا تو؟! :)
تازه وقتی داشت روی شیشه راه میرفت باید می دیدین یه جوری آروم راه میرفت انگار یکی از این تازه کارهاست که اومده اسکی روی یخ یاد بگیره:)) 

به نظرتون اگه داخل بود من میرفتم ازش عکس میگرفتم اخه؟:|

میگن کپنشو روزای قبل دادن
:)
مگه مارمولک هم کوپنی شده؟:))
:|
ممنون که املای درستشو به غیرمستقیم ترین روش گرفتی
:)
نه شانسو میگم
:دی
خواهش میکنم:))
کوپنشو قبل خلقت دادن فکر کنم که به من نرسیده:))
آخه پاهاش جوریه ک فکر میکنی اینور پنجره ست! :)

اونوقت با این درجه از شجاعت .. از مدافع حرم بودن و شدن.. پست میذارید؟! :/
:))
نه اونور پنجره است:))

یعنی عین بابامید همیشه همین رو بهم‌ میگه:|| ولی اون موضوعش فرق داره کسی که چنین جاهایی بره قاعدتا دل و جرعتش رو هم از قبل پیدا کرده دیگه یا خودش رو با وضع موجود وفق میده:|| 
چطوری این به ذهنتون رسید اخه؟:))
تازه یعنی مردهایی که میرن از هیچی نمیترسن دیگه؟! 

:|| 
مارمووووووووووولک :|
:||

نوحه و روضه ترکی 😍😍
خودتو کنترل کن هلما جان، رفت دیگه:))

اره خیلی خوب بود خیلی، کاش میتونستم دانلودش کنم:(
-___-
قربونِ دستت اون آب قند رو بیار برام. (در حالِ غش کردن)
ببا عزیزم، شربت آماده داشتیم همینو بخور🍹 :))
فردا صبح برو از آقایون محترم کارگر بگیر :)))
اگه میشد همین امروز میرفتم، روم‌ نمیشه متاسفانه:))
ممنون ^_^
نوش جان عزیزم:))
چشه مگه؟:دی
صبح مارمولکی
هیچی فقط خدا اینجوریش کرده:))
:| روزی شما:))
نصف پست ما دخترا ابراز تنفرررررر از این موجوده 
خیلی دوست دارم حکمت افرینش اینو بدونم:|
اره واقعا برای منم سئواله:| 
میگن پشه ها رو نابود میکنه یعنی دلیل خلقتش فقط پشه است ؟:|
 عکس جالبی بود ..
  اگر حساسیت نداشته باشیم . زیاد آزار دهنده 
 نیستند 
:|
این موجود برای اکثریت خانمها ازار دهنده است:))
من کلا از دیدن مخلوقات خدا شاد میشم
به غیر از انسانها البته :)))

پس ان شاا... به زودی همچین صحنه ای روزیتون بشه:))
میشه
تقریبا هر روز :))
به به پس روزهای شادی دارید:))
دلتون به دلش لوله کشیه احتمالا:D

چهارشنبه ۱۷ آبان ۹۶ , ۱۰:۲۸ جنابــــــــ دچار
بالاخره رفتی یا نه؟ :)

کجا؟
پاییزم داره کم کم جون میکنه 
دیگ ما ک پاییزی نمیبینیم عصن
من هنوز منتظرم پاییز بیاد:|
دیگ ببینین پاییز با اربعین همراه شده 
دیگ غم تو غمیه که نگو 
اره امشب اربعینه ... 
خوش به حال اونهایی که زائرن.
ایش :|:/
مار 
مو 
لک 

اسمش هم چندش آوره چه رسد به خودش :||


+
روضه های ترکی خیلی قشنگن انصافا ولی حیف که بعضی هاشون زیرنویس نمیکنن :|

حامد همایون تکرارییی شده خیلی :|



+
التماس دعا تو این ایام‌ ویژه.
ممنونم 
کلا همه چیزش چندش اوره:|

+ اره بعضی هاشون خیلی قشنگن کلا زبان ترکی خیلی دوست دارم:)
اهنگ های حامد همایون بعضی هاشون خیلی خوبه:)

+ همچنین عزیزم:)
چ جورم :))
کار از لوله کشی گذشته. فکر کنم اتوبان هشت بانده رفت و برگشت احداث کردن بین دلامون
:))
ماشالا ماشالا چه روابطتتون هم با هم‌ خوبه:)) تله پاتی هم دارید احتمالا!:D
 دلتان میاد موجود به این قشنگی :دی 

با اون پاهای یخ کوچولوش وقتی رو صورت قدم میزنه چه احساس خوبی دست میده
به طرف خنکش میشه :دی
:|
وووی نگید چندشم شد:((
معلومه خوب تجربه کردید ها:))

خدا حفظشون کنه..
خب حرف حق رو میگن دیگه! :)

مردها هم میترسن.. اما دیگه نه از مارمولک! :/ :)
ان شاا... همچنین پدر شما رو:)
:|
هر کسی از یه چیزی میترسه ما هم از مارمولک ، تازه ما نمی ترسیم فقط چندشمون میشه:)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...
آرشیو مطالب
نویسندگان
Designed By Erfan Powered by Bayan