سوختم، چه آتشی نگاه تو دارد...

فرشته ...
يكشنبه ۳۱ تیر ۹۷

۱۶
۳۶

سوختم، چه آتشی نگاه تو دارد...

با لبخندی اناری و نگاهی نافذ چشم به نیم‌رخم می‌دوزد ، در دلم سونامی سوماترا به پا می‌شود اما نگاهم همچنان آرام است؛ پس از لحظاتی سال‌واره می‌گوید :

_ میگن یه نفر رو هر چقدر بیشتر دوست داشته باشی بیشتر شبیه‌ش میشی!

سر می‌چرخانم.

_ کی میگه ؟

_نمیدونم! احتمالا محقق‌ها دیگه!

دل دل کردم، باید جسارت به خرج می‌دادم و می‌پرسیدم "پس چرا من کپی برابر اصل تو نشدم؟" ، نشد!

_ چرت و پرت گفتن !

_ ولی به نظر من که راست میگن، یه مدته احساس می‌کنم خیلی شبیه‌ش شدم!

بند دلم پاره شد ...

+ این اهنگ رو خیلی دوست دارم ، بشنوید :)

دریافت

نظرات (۳۶)

يكشنبه ۳۱ تیر ۹۷ , ۲۰:۰۴ تمنایــ وجــود

اجیییییییی عکس نی نیو نمیزاری ببینیممممممممم دلمون اب شددددددددددد

عزیزم دوتا پست برو عقب‌تر، پست سبحان یا سعید عکسش هست:)

يكشنبه ۳۱ تیر ۹۷ , ۲۰:۰۷ یاقوت ...

خواننده ترانه ؟؟

اسم خواننده‌اش؟ گروه ایی‌هام :)

يكشنبه ۳۱ تیر ۹۷ , ۲۰:۱۱ یاقوت ...

متشکر ...هیچ شناختی ندارم از گروه ...

ولی خوب بود..

متشکر از پاسخ 🌹

خودمم خیلی اهنگ ازشون نشنیدم ولی قشنگ میخونه:)

خواهش میکنم:)

يكشنبه ۳۱ تیر ۹۷ , ۲۰:۱۷ علیرضا آهنی

اسم نی نی اتنخاب شد ؟

سبحان شد:)

يكشنبه ۳۱ تیر ۹۷ , ۲۰:۴۲ شب گرد

افرین. عالی بود... 👏👏

خیلی متشکرم:)

يكشنبه ۳۱ تیر ۹۷ , ۲۱:۱۰ نسر ین

اتفاقا دیروز یه آهنگ ازشون تو کانالم گذاشتم.

جالب و شنیدنی هست کارهاشون.

میدونی فرشته من بودم اینجور یتمومش می کردم: ولی به نظر من که راست میگن، یه مدته احساس میکنم خیلی شبیهت شدم :)

ترکیب سال واره برام جالب بود باید برم روش فکر کنم :)

من خیلی نشنیدم ازش ولی این اهنگش رو خیلی دوست دارم:)

به اونم فکر کردم اما دیدم همیشه که همه چیز خوب و شیرین پیش نمیره، تلخیش بیشتر به دلم نشست:)

يكشنبه ۳۱ تیر ۹۷ , ۲۱:۳۳ آقای بیدل

وقتی طرف همسرت باشه نیازی ب جسارت نیست ، فقط ی کمی ظرافت لازمه ک توی اون لحظه یک همچین جمله خوشگلی بیاد به ذهنم ...

خب از متن که معلوم بود همسرش نبوده، فقط یه عشق یک‌طرفه بود !

اگه همسرش بود که ابراز احساسات الزامی و تا حدودی عادی می‌شد،دیگه خیلی نیازی به جسارت نداشت:)

يكشنبه ۳۱ تیر ۹۷ , ۲۲:۴۱ احسان ◇

ای‌هام فوق‌العاده است...

اره این اهنگ رو خیلی دوست دارم:)

دوشنبه ۱ مرداد ۹۷ , ۰۰:۴۸ ح. شریفی

آره ترانش دل نوازه :)

نوشته کوتاه بود ولی حرف های زیادی برای گفتن داشت، بخصوص بند دلی که پاره شد.

موفق باشید

همینطوره:)

آخ از اون بند دلی که پاره شد ...

متشکرم و همچنین

دوشنبه ۱ مرداد ۹۷ , ۰۱:۴۶ آقاگل ‌‌

خب لان من نمی‌دونم چون دوستش داشتم شبیهش بودم. یا چون شبیهش بودم دوستش داشتم. در حاله‌هایی از ابهام فرو رفتم که. :)

به اینجاش فکر نکرده بودم، چه سخت شد !

فکر می‌کنم آدم‌ها برای دوست داشتن باید اول یه سری شباهت‌های حداقلی به هم داشته باشن ولی بقیه‌اش و در حقیقت بخش عمده‌اش بعد از علاقه‌مند شدن شکل میگیره، شبیه همون قصه‌ی کمال هم‌نشین در من اثر کرد‌‌ و اینا دیگه :)

دوشنبه ۱ مرداد ۹۷ , ۰۲:۲۳ هلما ...

من همیشه تفاوت ها رو بیشتر دوست دارم. :)

البته نه هر تفاوتی، نه؟:)

دوشنبه ۱ مرداد ۹۷ , ۰۶:۲۵ حوا ...

دوشنبه ۱ مرداد ۹۷ , ۰۶:۳۹ آقای بیدل

+ آهنگشو اون دفعه گوش نکرده بودم . چ خوبه :)

اره خیلی قشنگه:)

مخصوصا اونجا که میگه"فریاد، مرا تو برده‌ای دگر از یاد... " و همون بخشی که تو عنوان گذاشتم‌:)

دوشنبه ۱ مرداد ۹۷ , ۰۶:۴۵ آقای بیدل

+ در مورد غیر همسر با تصویر نوشت موافق ترم . زخمش التیام بخش نیست ...

راستش تجربه‌ی خیلی خاصی در هر دو مورد ندارم، یعنی نه همسر دارم نه عاشق کسی شدم تا حالا، ولی حضرت می‌فرماید" هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق‌... بر او نمرده به فتوای من نماز کنید" :)

دوشنبه ۱ مرداد ۹۷ , ۱۱:۲۳ هلما ...

درسته. نه هر تفاوتی...

دوشنبه ۱ مرداد ۹۷ , ۱۳:۲۱ yasna sadat

لبخند اناری چه ترکیب خوشگلی…

خوشکلی از خودته:)

دوشنبه ۱ مرداد ۹۷ , ۱۴:۳۶ آقای بیدل

از اون بیتای نابه این بیت حافظ :)

درسته ...

اما انصافا عشق حافظ اصلا از این جنس عشق ها نیس ...

همینطوره:)

راجع‌به حافظ خوندید که مردم زمان خودش راجع‌بهش چطوری فکر میکردن؟:)

هر عشق نافرجام یا یک‌طرفه‌ای الزاماً بد نیست، میتونه حتی راه رشد و صعود باشه، راه بزرگ شدن و جلای روح، البته میتونه هم عامل سقوط هم باشه!

دوشنبه ۱ مرداد ۹۷ , ۱۶:۲۳ مسـ ـتور

چه قدر خوب نوشتی فرشته...

تلخ تموم شدنش هم بیشتر به دل من چسبید (:

لطف داری مستور جان:)

خودمم همینطور:)

دوشنبه ۱ مرداد ۹۷ , ۱۷:۴۶ منتظر اتفاقات خوب (حورا)

چرا من فکر کردم منظورش اینه که شبیه تو شدم؟! یعنی فکر کردم تلخ تموم نشد:|

شما ۰/۲۵ جواب رو نمیگیری؛ برو یه دور دیگه از اول بخون:D

دوشنبه ۱ مرداد ۹۷ , ۱۸:۵۰ پ و ن ه

از دل بر آمده ؟ :-)

اره از وسط دل و البته تخیلات ذهن براومده :)

سه شنبه ۲ مرداد ۹۷ , ۱۰:۲۴ آقای سین

به جایی میرسه که مثل اون فکر میکنی حتی!

اره، اینطوری میشه نمونه‌ی کامل شبیه معشوق شدن‌.

سه شنبه ۲ مرداد ۹۷ , ۱۰:۲۵ آقای سین

به جایی میرسه که مثل اون فکر میکنی حتی!

#یک_با_تجربه :))

سه شنبه ۲ مرداد ۹۷ , ۱۰:۴۶ آقای سین

شایدم یک #پیر_دانا :))

#با_تجربه بیشتر بهتون میاد:))

سه شنبه ۲ مرداد ۹۷ , ۱۲:۳۳ آقای بیدل

باعث شد برم یه مطالعه ای بکنم . این فکرایی ک مردم در موردش می کردن به خاطر ظاهر شعراش بوده وگرن حافظ توی این شعر ها اصلا منظورش این مسایل نبوده . وگر نه اگه بخوایم همین ظاهر رو ببینیم بعضی شعراش خیلی وقیحانه س .

یه نگاهی به کتاب تماشاگه راز بندازین . یا همین ویکی پدیا . انصافا حافظ اصلا توی وادی عشق های زمینی نبوده ...

حالا من نمی خوام بگم عشق زمینی بده . نه خیلی هم خوبه اگه واقعی باشه . اما هرچی هست جنس عشق حافظ فرق می کنه ...

ممنون ک باعث شدی مطالعه کنم :)

حافظ از بین شاعران گذشته شاعر مورد علاقه‌ی منه، ابیات حافظ اونقدر ناب و عرفانیه که وصله‌ی عشق‌های ناجور بهش نمی‌چسبه(البته یه شاخه نبات هم داشته که معشوق زمینیش بوده:) ) ، منظور من این بود عاشقی شاید زخم داشته باشه شکستن داشته باشه اما اگه واقعا عشق باشه ابعاد خیلی بزرگتری هم داره، کسی که واقعا عاشق بشه روحش بزرگ میشه واسه همینه که میگن "من عشق فعفّ ثم مات، مات شهیدا" ، اما مردم فقط ظاهرش رو میبینن واسه همینه که از نگاه خیلی‌ها عاشقی جرمه هنوز، حافظ هم با اون عظمتش اونجوری باهاش رفتار شد و کسی نفهمیدش، معشوق زمینی اگه عشق باشه خوبه و به زخم‌هاش می‌ارزه اما مشکل اینجاست که ما اسم هر کششی رو میذاریم عشق در حالی که خیلی‌هاش هوسی بیش نیست‌.

می‌فرماید" عاقلان نقطه‌ی پرگار وجودند ولی... عشق داند که در این دایره سرگردانند"

خواهش میکنم:)

سه شنبه ۲ مرداد ۹۷ , ۱۴:۳۳ آقای بیدل

اره مشکل اصلی همینه ک گفتید . عشق و هوس گاهی با هم قاطی میشن ...

ینی عشقی ک افتاده سر زبونا از معنای واقعیش خیلی فاصله گرفته متاسفانه ...

همینطوره ، خدا همه رو به عشق واقعی برسونه:)

سه شنبه ۲ مرداد ۹۷ , ۱۵:۰۰ آقای بیدل

الهی آمین :)

چهارشنبه ۳ مرداد ۹۷ , ۰۰:۰۸ آسـوکـآ آآ

منم معتقدم که شبی هم میشن :)

چه آهنگ دلسبی...

قابلی نداشت:*

چهارشنبه ۳ مرداد ۹۷ , ۱۰:۱۴ Åηℯ ṧ♄εґłƴ

بنظرم این حرف بیش از حددرسته.. چون وقتی میخوای به کسی نزدیک بشی ودوسش داشته باشی باید خودتومثه خودش کنی...عشق بردل شمامبارک

البته ادمها با تفاوت‌هاشون هم زیبان، ولی منم فکر میکنم شبیه هم میشن بعد از یه مدت، عاشق شبیه معشوق:)

یه نوشته بود فقط:)

چهارشنبه ۳ مرداد ۹۷ , ۱۰:۱۸ Åηℯ ṧ♄εґłƴ

آهنگ هم بسیار بانوشته هاتون درارتباطه.... خیلی قشنگ شده

متشکرم:)

چهارشنبه ۳ مرداد ۹۷ , ۱۹:۴۲ روزهـا ..

بسی زیبا....

+ انشاا... حال مادرتون خیلی زود خوب شه و به آغوششون برگردین....

زیبا خوندید:)

+خیلی متشکرم؛ ان‌شاءالله، خدا همه‌ی مادرها رو حفظ کنه:*

پنجشنبه ۴ مرداد ۹۷ , ۱۷:۴۷ yasna sadat

خوبی فرشته جان؟

ممنونم عزیزم، روزهای پر استرسی رو سپری میکنم اما خب خدا رو شکر که میگذره:)

خودت خوبی؟

پنجشنبه ۴ مرداد ۹۷ , ۱۹:۳۸ بهترین قهوه

مطلب خیلی خوب بود .

متشکرم:)

جمعه ۵ مرداد ۹۷ , ۱۰:۵۲ yasna sadat

عزیزم ایشالا که به خوبی بگذره:)

خدا رو شکر مرررسی:)

ا‌ن‌شاءالله:)

همیشه خوب باشی ان‌شاءالله:)

جمعه ۵ مرداد ۹۷ , ۱۶:۲۸ سارین

سلام ، چه وبلاگ زیبایی هم پست هاتون هم آ]نگه عالیه .موفق باشید

سلام

متشکرم:)

پنجشنبه ۱۸ مرداد ۹۷ , ۱۳:۰۶ مرد مُفرد

سلام

امکانش هست بپرسم از خواندن وبلاگ شما چه فایده ای می توانیم ببریم؟

سلام

بله هست:)

شما زندگی‌نامه یا کتاب‌هایی که راجع‌به زندگی یک نفر نوشته شده رو خوندید تا حالا؟ اگه خوندید میدونید اثرش برای شما چیه؟

اما سئوالی که پرسیدید، فایده‌اش رو نمیدونم‌ ولی اگه منظور سئوالتون رو درست فهمیده باشم قاعدتا برای شما ضرر داره، بار گناهاتون رو سنگین‌تر میکنه، چون دارید وقتتون رو جایی مصرف می‌نکنید که فکر میکنید هیچ فایده‌ای براتون نداره:)

خب حالا من از شما می‌پرسم خواندن وبلاگ شما چه فایده‌ای برای بقیه داره؟ :)

پنجشنبه ۱۸ مرداد ۹۷ , ۱۳:۵۸ مرد مُفرد

مطالعه زندگی یک فرد موفق و یا از مشاهیر تفاوت زیادی دارد

سوال شما جوابش این است که وبگاه بنده را هنوز ندیده اید و فقط پاسخ داده اید.

موید باشید

نگفتم‌ مطالعه‌ی زندگی مشاهیر گفتم زندگی‌نامه‌ی یک فرد حتی معمولی، اصلا کتاب‌های رمان، اهل رمان خوندن هستید؟ خوندن رمان‌ها چه اثری روی شما و زندگیتون داره؟

متاسفانه کاملا اشتباه کردید، قبل از پرسیدن سئوال و همون موقعی که نظرتون رو دیدم وبلاگتون رو دیدم:)

شما هم همینطور، اما یه نکته رو بگم، معتقدید تو حدود ۲۵۰ پست این وبلاگ هیچ نکته‌ی مفیدی نیست؟ نظرتون رو به عنوان یک مخاطب و خواننده می‌پرسم:)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

کد امنیتی *

ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته می‌شوند

نظر بصورت خصوصی ارسال شود

پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد

باز کن پنجره‌ها را که نسیم
روز میلاد اقاقی‌ها را
جشن می‌گیرد
و بهار
روی هر شاخه ، کنار هر برگ
شمع روشن کرده است!

همه‌ی چلچله‌ها برگشتند
و طراوت را فریاد زدند
کوچه یکپارچه آواز شده است
و درخت گیلاس
هدیه‌ی جشن اقاقی‌ها را
گل به دامن کرده است!

باز کن پنجره‌ها را ای دوست!
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ‌ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست
توی تاریکی شب‌های بلند
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه‌ی گل‌های سپید
نیمه شب باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه‌ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن‌زار ببین!
و محبت را در روح نسیم
که در این کوچه‌ی تنگ
با همین دست تهی
روز میلاد اقاقی‌ها
جشن می‌گیرد!

خاک جان یافته است
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره‌ها را
و بهاران را باور کن...

دنبال کنندگان ‎+۶۰۰ نفر