پنجشنبه ۲ آبان ۰۴
در یکی از کانالهای تلگرامی نوشته بودند :«عاشق نوشتنم چون همه چیز رو ماندگار میکنه».
امروز، اولین روز آبان ۱۴۰۴ است. بیدلیل و شاید هم بخاطر شروع فصل هواهای خنک و دوست داشتنی بوشهر، حس شوق و شادی زیر پوستم خزیده است. البته راستش را بخواهید در دلم یک اضطراب کوچک نهان دارم که علتش را نمیدانم،احتمالا بخاطر ترس از اتفاقات بد است چون هربار با حس شوق و ذوق روزم را شروع کردم دنیا چوب عبرت و پشیمانی را دستش گرفت و بر تنم کوبید، انقدر این اتفاق تکرار شده است که هربار چنین احساساتی را تجربه میکنم یک نفر هم نهانی رختهایش را در دلم میشوید [کمکم دارد گریهام میگیرد] بگذریم نمیخواهم به این فکرها مجال دهم، اولین روز آبان است و میخواهم خوشحالی امروزم را اینجا هم ثبت کنم. روی تن خانهای که پر از نوشتههای کوتاه و بلند این سالیان است.
مینویسم که بماند : « شروع روزهای خنک و پاییزی، آغاز آبان زیبا فرخنده باد. ».