شنبه ۱۵ تیر ۹۸

خستهام از این روزهای پوشالی ... میان این همه همهمه جای تو خالی
مدتیست دست و پا چُلُفتی شدهام
حواسم پرت است!
با خودکارِ بدون جوهر شعر مینویسم
و در قفسه کتابهایم یک جفت کبوتر آب و واژه میخورند ...
همین دیروز باران که میبارید با کفشهای لنگه به لنگه در خیابان پرواز میکردم!
و جای کرایه به راننده تاکسی آدرس محلهای در اردیبهشت را دادم ...!
خلاصه مدتیست هر کاری میکنم
میگویند: عاشقی؟
《علی سلطانی》
"متنهای کپی شده"
پن: عاشقی؟ :)
جمعهای که فردایش اردیبهشت میرسد را باید گذاشت روی سر
حلوا حلوایش کرد، قربان قد و بالایش رفت
و آهسته در گوشش گفت:
جمعه جان! چشم و دلت روشن
عجب بهارنارنجی زادهای!
(کپی شده)
پن۱: میلاد قمربنی هاشم حضرت عباس (علیهالسلام) و اعیاد شعبانیه مبارک!
پن۲: شاعر میفرماید "من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو..." :)